جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: یاز. (نف مرخم ) نموکننده و بالنده ، چه درختی که ببالد گویند «یازید» یعنی بالید. (برهان ) (آنندراج ). بالنده و نموکننده . (ناظم الاطباء). || دست به چیزی دراز کردن را نیز گفته اند. (برهان ) (آنندراج ). دست دراز کننده برای گرفتن چیزی . (ناظم الاطباء). || قصد و اراده کننده . (برهان ) (آنندراج ). آنکه اراده می کند و قصد می کند. (ناظم الاطباء). قصدکننده . (شرفنامه ). اما یاز در این معانی صفت فاعلی ، ریشه ٔ مضارع یا اسم فعل یازیدن است و به صورت غیر ترکیبی نیز مورد استعمال ندارد و در ترکیب به کار می رود چنانکه در دیریاز، دست یاز، تندیاز. || پیماینده . (برهان ) (آنندراج ). پیماینده و اندازه کننده . پیماینده ٔ مساحت .(ناظم الاطباء). || خمیازه کشنده و دراز کشنده . (ناظم الاطباء). || (اِمص ) پیمودن . (برهان ) (آنندراج ). پیمایش مساحت . (ناظم الاطباء). || قصد و اراده و آهنگ . (ناظم الاطباء). || (اِ) دهقان و روستایی . || درختی که بگستراند شاخه های خود را. || گام و قدم . (ناظم الاطباء). || به معنی ارش هم آمده است و آن مقداری باشد از سرانگشتان دست تا آرنج که به عربی مرفق خوانند. (برهان ) (آنندراج ). ارش یعنی فاصله ٔ میان سرانگشت دست تا آرنج . (ناظم الاطباء) : به چاه سیصدیازم چنین من از غم او عطای میر رسن ساختم ز سیصدیاز. شاکر بخاری . کمندش بیاورد هشتادیاز به پیش خود اندر فکندش دراز. فردوسی . ارش پنجصد بود بالای او (سد اسکندر) چو نزدیک صد یاز پهنای او. فردوسی . گرازان بیامد بسان گراز درفشی برافراخته هشت یاز. فردوسی . یکی خانه دیدند پهن و دراز برآورده بالای او چند یاز. فردوسی . مرحوم دهخدا در یکی از یادداشتهای خود درباره ٔ معنی اخیر «یاز» چنین نوشته اند: در لغت نامه ها در معانی این کلمه از جمله ارش را آورده اند و ظاهراً غلط است . کلمه ای که به معنی ارش است «باز» با باء موحده است نه یاز با یاء تحتانی . سوزنی شاعر برای نمودن قوت طبع در قصایدخود معمولاً کلمه ای را در معانی مختلف آن پیاپی قافیه می کند و از آن جمله همین کلمه ٔ باز است در ابیات زیر: دم منازعت توشها که یارد زد در مخالفت تو که کرد یارد باز که خواند تخته ٔ عصیان تو که در نفتاد ز تخت پنجه پایه بچاه پنجه باز که رفت بر ره فرمان تو کزان فرمان رمیده بخت بفرمان او نیامد باز همای عدل تو چون پروبال باز کند تذرو دانه برون آرد از جلاجل باز. و در قصیده ٔ دیگر به همین قافیه گوید: در پناه پهلوان کبک و تذرو آرد برون چوزگان دانه چین از بیضه ٔ شاهین و باز بی بدل صدری و رای تو بدل داند زدن تخت پنجه پایه بر اعدا به چاه شست باز ملک توران مهره کردار است بر روی بساط رای ملک آرای تو بر مهره ماهر مهره باز پیر پرور دایه ٔ لطف تواست آنکو نکرد هیچ دانا را ز لطفی تا به پیری شیر باز کرد ره گم کرده بودم در فراقت صدر تو کرد ره گم کرده را جاهت به راه آورد باز. و دلیل دیگر بودن باژ و باج به همین معنی است که صورت دیگر از باز باشند - انتهی . و رجوع به بازشود. بنابراین در شعر شاکر بخاری و سه شعر فردوسی کلمه ٔ «یاز» باید به باز تصحیح شود و در آن صورت اینجا شاهد نمی تواند باشد. yaz ياز yaz ouais yaz yaz sì
کلمه «یاز» در زبان فارسی معمولاً به عنوان یک کلمهی نادر یا محاورهای استفاده میشود و در متنهای رسمی و ادبی کاربرد زیادی ندارد. اما به طور کلی، در نگارش فارسی، رعایت برخی از قواعد و نکات نگارشی مهم است:
تلفظ و املا: املای کلمات باید به درستی انجام شود. در صورت وجود کلمهای مانند «یاز»، باید مطمئن شوید که معنا و کاربرد آن را به درستی میدانید.
جایگاه در جمله: بسته به معنای در نظر گرفته شده، این کلمه میتواند در جایگاههای مختلف در جمله قرار گیرد. مثلاً میتواند به عنوان فعل یا اسم مورد استفاده قرار گیرد.
نقطهگذاری: برای جداسازی جملههای مختلف و همچنین برای روشنتر کردن معنای جملات، باید از نقطهگذاری صحیح استفاده کرد. استفاده از ویرگول، نقطه، علامت سوال و دیگر نشانهها اهمیت دارد.
کلمات همخانواده: ممکن است کلمه «یاز» همخانوادههایی داشته باشد که باید در زمان استفاده به آنها توجه شود.
قواعد صرف و نحو: در استفاده از این کلمه در جمله، باید به قواعد صرف و نحو توجه کرد تا جملات از نظر ساختاری صحیح باشند.
از آنجایی که این کلمه ممکن است در محاورههای خاص یا به عنوان اصطلاحات فنی مورد استفاده قرار گیرد، همیشه خوب است که به بافت و زمینهای که در آن قرار دارد توجه کنید. اگر سوال خاصی در مورد کاربرد این کلمه دارید، خوشحال میشوم که بیشتر کمک کنم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
یاز به معنای آغاز و شروع است و همیشه امید را در دلها زنده میکند.
در صبحی روشن، یاز جدیدی برای موفقیتهای بزرگ در انتظارمان است.
وقتی که یاز میشود، طبیعت بار دیگر زندگی را با رنگها و صداهای تازه به ما هدیه میدهد.