جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: (Adjective) (ملاقات، حضور) بهموقع، به هنگام، سر وقت، (اقدام) سریع، زود، (میوه) پیشرس، نوبر، (مرگ) زودرس، پیش از موقع، (متن، اثر) کهن، قدیمی، پیشین، (تاریخ) باستانی، کهن، (انسان، کلیسا و غیره) اولیه، نخستین، آغازین، (صبح، بهار و غیره) اوایل، آغاز، ابتدا - in early spring - در اوایل بهار - from an early age - از کودکی - in one's early youth - در اوایل جوانی، در عنفوان شباب - in early life - در اوایل زندگی - the early part of - ابتدای، اوایل - early in the year - در اوایل سال - early in the book - در اوایل کتاب - early in (one's) life - در جوانی، در اوانِ زندگی - earlier on - قبلا، پیش از این، پیشترها (Adverb) زود، زودتر، پیش از موقع، بهزودی - it's early - زود است - be early - زود آمدن - an early riser - سحرخیز - early rising - سحرخیزی - an early bird - (محاوره، به شوخی) سحر خیز - (proverb) the early bird gets/catches the worm. - سحرخیز باش تا کامروا باشی - It's too early. It's early days (yet).معنی برای کلمه early پیدا نشد.
at or near the beginning of a period of time or course of events or before the usual or expected time; "early morning"; "an early warning"; "early diagnosis"; "an early death"; "took early retirement"; "an early spring"; "early varieties of peas and tomat
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر