elder
licenseمعنی کلمه elder
معنی واژه elder
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | elder | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈeldər/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈeldə/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی elder | ||
پخش صوت |
(Adjective) بزرگتر، ارشد، مهمتر - my elder brother is named Ali - برادر بزرگ من علی نام دارد - an elder statesman - دولتمرد مهتر
(Noun) بزرگتر، پیش کسوت، شیخ، پیر - the elder - (در کنار نام شخص) بزرگ - one's elders and better - بزرگترها
(Noun) (در جمع) (کلیسا، قبیله و غیره) مشایخ، زُعما، پیران
(Noun) (گیاهشناسی) آقطی، انگور کولی (از گونهی Sambucus) (گُل این گیاه elderflower میباشد)