جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام


0
0
382
اطلاعات بیشتر واژه
واژه elder
تعداد حروف 5
منبع دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش تصویر elder
پخش صوت

در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید.

a. - Older; more aged, or existing longer.
a. - Born before another; prior in years; senior; earlier; older; as, his elder brother died in infancy; -- opposed to younger, and now commonly applied to a son, daughter, child, brother, etc.
a. - One who is older; a superior in age; a senior.
a. - An aged person; one who lived at an earlier period; a predecessor.
a. - A person who, on account of his age, occupies the office of ruler or judge; hence, a person occupying any office appropriate to such as have the experience and dignity which age confers; as, the elders of Israel; the elders of the synagogue; the elders in the apostolic church.
a. - A clergyman authorized to administer all the sacraments; as, a traveling elder.
n. - A genus of shrubs (Sambucus) having broad umbels of white flowers, and small black or red berries.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی