جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
کد تخفیف اسنپ تاکسی با 50% تخفیف! دریافت کد


0
0
256
اطلاعات بیشتر واژه
واژه escort
تعداد حروف 6
منبع دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش تصویر escort
پخش صوت

در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید.

n. - A body of armed men to attend a person of distinction for the sake of affording safety when on a journey; one who conducts some one as an attendant; a guard, as of prisoners on a march; also, a body of persons, attending as a mark of respect or honor; -- applied to movements on land, as convoy is to movements at sea.
n. - Protection, care, or safeguard on a journey or excursion; as, to travel under the escort of a friend.
n. - To attend with a view to guard and protect; to accompany as safeguard; to give honorable or ceremonious attendance to; -- used esp. with reference to journeys or excursions on land; as, to escort a public functionary, or a lady; to escort a baggage wagon.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی