execute
licenseمعنی کلمه execute
معنی واژه execute
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | execute | ||
تعداد حروف | 7 | ||
نوع | v | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈeksəˌkjuːt/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈeksɪkjuːt/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی execute | ||
پخش صوت |
(Verb - transitive) اجرا کردن
(Verb - transitive) اجرا کردن، اداره کردن، قانونی کردن، نواختن، نمایش دادن، اعدام کردن
[کامپیوتر]: اجرا - انجام آنچه که یک دستورالعمل آن را می خواهد. کامپیوتر پس از بیرون کشیدن دستوالعمل از حافظه ( در چرخه ی واکشی ) ، آن را در « چرخه ی اجرا» به اجرا در می آورد. نگاه کنید به computer architecture. [کامپیوتر]: اجرا ، اجرا کردن .
[الکترونیک]: اجراکردن انجام عملیات موجود در برنامه ذخیره شده در رایانه .