framing
licenseمعنی کلمه framing
معنی واژه framing
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | framing | ||
تعداد حروف | 7 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈfreɪmɪŋ/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈfreɪmɪŋ/ | ||
مترادفات | framework, frame | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی framing | ||
پخش صوت |
(Noun) قابگیری، قاب سازی، چارچوب بندی، پیکربندی، کالببندی
(Noun) طرز قرارگیری در قاب یا چارچوب
(Noun) قاب، چارچوب، سازه، ساختار، زیرسازی
(Noun) پاپوش سازی، پرونده سازی
[کامپیوتر]: یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتها تشکیل یک کارکتر میدهد و کدام گروه کارکترها یک پیام را نمایش می دهد
[الکترونیک]: قاب بندی تنظیم تصویر تلویزیونی در وضعیت مورد نظر روی صفحه ی نمایش لامپ تصویر . [الکترونیک]: قاب بندی