implanted atom
license
98
1667
100
معنی کلمه implanted atom
معنی واژه implanted atom
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | implanted atom | ||
تعداد حروف | 13 | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی implanted atom | ||
پخش صوت |
[الکترونیک]: اتم کاشته شده؛ اتم درون کاشتی اتمی که به روش کاشت یون وارد ماده ی نیمه رسانا می شود.