object
licenseمعنی کلمه object
معنی واژه object
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | object | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | (Noun), (Verb - transitive), (Verb - intransitive), (Indefinite Article) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈɑːbdʒekt/ | ||
تلفظ انگلیسی | /əbˈdʒekt/ | ||
مترادفات | aim, objective, target | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی object | ||
پخش صوت |
چیز، شیی، موضوع، منظره، هدف، مفعول، کالا، اعتراض کردن، مخالفت کردن
مقصود، شیئ
[کامپیوتر]: شیء ،مقصود، شیء - 1. داده ای که رویه های مربوط به خود را دارد .نگاه کنید به programming object oriented . قسمتی از یک تصویر گرافیکی . نگاه کنید به draw program .
[الکترونیک]: شئی ، موضوع ، هدف ، مقصد
[عمران و معماری]: جسم