object

معنی کلمه object

معنی واژه object

معنیچیز، شیی، موضوع، منظره، هدف، مفعول، کالا، اعتراض کردن، مخالفت کردن
مقصود، شیئ
[کامپیوتر]: شیء ،مقصود، شیء - 1. داده ای که رویه های مربوط به خود را دارد .نگاه کنید به programming object oriented . قسمتی از یک تصویر گرافیکی . نگاه کنید به draw program .
[الکترونیک]: شئی ، موضوع ، هدف ، مقصد
[عمران و معماری]: جسم

express or raise an objection or protest or criticism or express dissent; "She never objected to the amount of work her boss charged her with"; "When asked to drive the truck, she objected that she did not have a driver's license"