peripheral
licenseمعنی کلمه peripheral
معنی واژه peripheral
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | peripheral | ||
تعداد حروف | 10 | ||
نوع | a | ||
تلفظ آمریکایی | /pəˈrɪfərəl/ | ||
تلفظ انگلیسی | /pəˈrɪfərəl/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی peripheral | ||
پخش صوت |
(Adjective) جنبی، پیرامونی
(Adjective) پیرامونی، دوره ای، وابسته به محیط، (مجازا) خارجی،ثانوی
[کامپیوتر]: دستگاه جانبی دستگاهی که به یک کامپیوتر متصل است . ترمینالها ، نوار گردان ها ، دیسک گردان ها و چاپگرها نمونه هایی از دستگاههای جانبی هستند . [کامپیوتر]: دستگاه جانبی
[الکترونیک]: جانبی 1. در سیستمهای کامپیوتری ، هر واحد کار کردی که در داخل جعبه کامپیوتر قرار ندارد و بخشی از سیستم است . 2 قطعات مدار مجتمعی که بهریز پردازنده برای ارایه مجموعه کاملی از توابع کمک می کنند . مانند قطعات ورودی / خروجی ( I/O ) قطعات حافظه اضافه شونده و در بعضی سیستمها ، پردازنده های کمکی . [الکترونیک]: پیرامونی ، جانبی