جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
کد تخفیف اسنپ تاکسی با 50% تخفیف! دریافت کد


0
0
370
اطلاعات بیشتر واژه
واژه pilot
تعداد حروف 5
منبع دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش تصویر pilot
پخش صوت

در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید.

n. - One who flies, or is qualified to fly, a balloon, an airship, or a flying machine.
n. - A short plug at the end of a counterbore to guide the tool. Pilots are sometimes made interchangeable.
n. - The heading or excavation of relatively small dimensions, first made in the driving of a larger tunnel.
v. t. - To fly, or act as pilot of (an aircraft).
n. - One employed to steer a vessel; a helmsman; a steersman.
n. - Specifically, a person duly qualified, and licensed by authority, to conduct vessels into and out of a port, or in certain waters, for a fixed rate of fees.
n. - Figuratively: A guide; a director of another through a difficult or unknown course.
n. - An instrument for detecting the compass error.
n. - The cowcatcher of a locomotive.
v. t. - To direct the course of, as of a ship, where navigation is dangerous.
v. t. - Figuratively: To guide, as through dangers or difficulties.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی