جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

station

معنی: ایستگاه، جایگاه، مرکز، جا، درحال سکون، وقفه، سکون،پاتوق، ایستگاه اتوبوس وغیره، توقفگاه نظامیان وامثال ان، موقعیت اجتماعی، وضع، رتبه، مقام،مستقرکردن، درپست معینی گذاردن
ایستگاه، جایگاه، مستقر کردن
[کامپیوتر]: مستقر کردن ، جایگاهایستگاه .
[الکترونیک]: ایستگاه 1. خط سر هم کردن یا مکان ماشین موناژی که در آن شاسی یا برد سیم بندی برای قرار دادن یک یا چند قطعه متوقف می شود . 2. مکانی که تجهیزات رادیویی ، تلویزیونی ، رادار و دستگاههای الکترونیکی دیگر نصب می شوند . 3. ایستگاه پخش .
[عمران و معماری]: ایستگاه [عمران و معماری]: مبدا
... ادامه
393 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: دیکشنری انگلیسی به فارسی
معادل ابجد: 0
شمارگان هجا:
the position where someone (as a guard or sentry) stands or is assigned to stand; "a soldier manned the entrance post"; "a sentry station"

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری