store

معنی: انباره، انبار کردن، ذخیره کردن
انبار، مخزن، ذخیره، اندوخته، موجودی، مغازه، دکان،فروشگاه، اندوختن، انبار کردن
[کامپیوتر]: ذخیره کردن- انتقال یک داده از کامپیوتر به دستگاه حافظه. [کامپیوتر]: ذخیره کردن ، انباره کردن ، انباره .
[الکترونیک]: ذخیره کردن انتقال جزئی از اطلاعات به حافظه یا محل ذخیره در کامپیوتر برای استفاده بعدی.
[عمران و معماری]: انبار [عمران و معماری]: ذخیره [عمران و معماری]: فروشگاه

... ادامه

411 | 0

نمایش تصویر

اطلاعات بیشتر واژه

آواشناسی:

منبع: دیکشنری انگلیسی به فارسی

معادل ابجد: 0

شمارگان هجا:

فرم ورود

آدرس بخش انتخاب شده

رویداد ها - امتیازات

زیر مجموعه ها

سوالات متداول

store

معنی کلمه store

معنی واژه store

store

اطلاعات بیشتر واژه

find a place for and put away for storage; "where should we stow the vegetables?"; "I couldn't store all the books in the attic so I sold some"

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام

تبلیغات توضیحی

تبلیغات موضوعی

تبلیغات تصویری

فرم ورود

آدرس بخش انتخاب شده

رویداد ها - امتیازات

زیر مجموعه ها

سوالات متداول

store

معنی کلمه store

معنی واژه store

store

اطلاعات بیشتر واژه

find a place for and put away for storage; "where should we stow the vegetables?"; "I couldn't store all the books in the attic so I sold some"

500 کاراکتر باقی مانده

مطالب مرتبط

in store(p)

store

store

store

store

store

جعبه لام تا کام

تبلیغات توضیحی

تبلیغات موضوعی

تبلیغات تصویری