جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام


0
0
379
اطلاعات بیشتر واژه
واژه store
تعداد حروف 5
منبع دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش تصویر store
پخش صوت

در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید.

v. t. - That which is accumulated, or massed together; a source from which supplies may be drawn; hence, an abundance; a great quantity, or a great number.
v. t. - A place of deposit for goods, esp. for large quantities; a storehouse; a warehouse; a magazine.
v. t. - Any place where goods are sold, whether by wholesale or retail; a shop.
v. t. - Articles, especially of food, accumulated for some specific object; supplies, as of provisions, arms, ammunition, and the like; as, the stores of an army, of a ship, of a family.
a. - Accumulated; hoarded.
v. t. - To collect as a reserved supply; to accumulate; to lay away.
v. t. - To furnish; to supply; to replenish; esp., to stock or furnish against a future time.
v. t. - To deposit in a store, warehouse, or other building, for preservation; to warehouse; as, to store goods.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی