stress
licenseمعنی کلمه stress
معنی واژه stress
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | stress | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | (Noun), (Verb - transitive) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈstres/ | ||
تلفظ انگلیسی | /stres/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی stress | ||
پخش صوت |
فشار، تقلا، قوت، اهمیت، تاکید، مضیقه، سختی، پریشان کردن، مالیات زیادبستن، تاکید کردن
[کامپیوتر]: یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
[الکترونیک]: تنش
[عمران و معماری]: تنش [عمران و معماری]: تلاش