جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام


0
0
216
اطلاعات بیشتر واژه
واژه stress
تعداد حروف 6
منبع دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش تصویر stress
پخش صوت

در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید.

v. t. - To subject to phonetic stress; to accent.
v. t. - To place emphasis on; to make emphatic; emphasize.
n. - Distress.
n. - Pressure, strain; -- used chiefly of immaterial things; except in mechanics; hence, urgency; importance; weight; significance.
n. - The force, or combination of forces, which produces a strain; force exerted in any direction or manner between contiguous bodies, or parts of bodies, and taking specific names according to its direction, or mode of action, as thrust or pressure, pull or tension, shear or tangential stress.
n. - Force of utterance expended upon words or syllables. Stress is in English the chief element in accent and is one of the most important in emphasis. See Guide to pronunciation, // 31-35.
n. - Distress; the act of distraining; also, the thing distrained.
v. t. - To press; to urge; to distress; to put to difficulties.
v. t. - To subject to stress, pressure, or strain.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی