track
licenseمعنی کلمه track
معنی واژه track
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | track | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Verb - intransitive), (Adverb), (Indefinite Article) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈtræk/ | ||
تلفظ انگلیسی | /træk/ | ||
مترادفات | chase, chase after, trail, tail, tag, give chase, dog, go after | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی track | ||
پخش صوت |
شیار، لبه، باریکه، پیگردی کردن
رد پا، اثر، خط اهن، جاده، راه، نشان، مسابقه دویدن، تسلسل، توالی، ردپاراگرفتن، پی کردن، دنبال کردن
[کامپیوتر]: شیار یکی از دایره های کانونی دیسک یا یکی از نوارهای موازی نوار که بر روی آن اطلاعات ذخیره می شود . [کامپیوتر]: پیگردی کردن ، باریکه ، لبه ، شیار .
[الکترونیک]: شیار 1. مسیری که یک کانال اطلاعات را روی نوار مغناطیسی یا محیط مغناطیسی دیگری ضبط می کند . مکان شیار را دستگاه ضبط به جای محیط ضبط ، تعیین می کند . 2 . مولفه افقی مسیری که متحرک در واقع دنبال می کند یا مسیر مورد نظر ( کاربردهای دریایی ) 3. رد هدف متحرک روی صفحه رادار PPI یا نقشه معادل آن 4. دنبال کردن حرکت موشک ، هواپیما ، طوفان یا جسم متحرک دیگر ، معمولاً باردار ، با جهت یاب رادیویی ، مادون قرمز یا تجهیزات نوری .
[عمران و معماری]: میسر [عمران و معماری]: خط آهن [عمران و معماری]: راه آهن [عمران و معماری]: ریل