جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

treat

معنی: (Verb - transitive) رفتار کردن با، تا کردن با، برخورد کردن با - treat somebody as / like - با کسی مثل...برخورد کردن - treat something as - (حرف، عمل) تلقی کردن، قلمداد کردن، فرض کردن، گرفتن - treat with - (حشره‌کش و غیره) زدن به، آغشته کردن به - treat somebody like dirt / a dog - با کسی مثل سگ رفتار کردن، با کسی بدرفتاری کردن - look/work a treat - خوب عمل کردن، محشر بودن، خوب از کار درآمدن
(Verb - transitive) مورد بررسی قرار دادن، مورد بحث قرار دادن، پرداختن به، طرح کردن، مطرح کردن
(Verb - transitive) درمان کردن، معالجه کردن، مداوا کردن، علاج کردن، دوا و درمان کردن
(Verb - transitive) (چوب و غیره) عمل آوردن، پروردن
(Verb - transitive) پذیرایی کردن، مهمان کردن - treat somebody/oneself to - با...از کسی/خود پذیرایی کردن، خود را /کسی را به...مهمان کردن
(Verb - intransitive) (رسمی، کهنه) مذاکره کردن، به گفتگو نشستن، وارد بحث شدن - treat of - (رسمی، کهنه) در باب...بودن، مطرح کردن
(Noun) تحفه، نعمت، موهبت، مایه‌ی لذت
(Noun) پذیرایی، مهمان کردن - this is my treat - نوبت پذیرایی / مهمانی من است/ نوبت من است که پول بدهم
... ادامه
414 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: دیکشنری انگلیسی به فارسی
معادل ابجد: 0
شمارگان هجا:
something considered choice to eat

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری