chain
licenseمعنی کلمه chain
معنی واژه chain
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | chain | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Verb - transitive), (Adverb) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈt͡ʃeɪn/ | ||
تلفظ انگلیسی | /t͡ʃeɪn/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی chain | ||
پخش صوت |
( n .):زنجیر، کند وزنجیز، حلقه، (مجازا) رشته، سلسله( vi &. vt ): زنجیرکردن
زنجیر
[کامپیوتر]: زنجیر .
[الکترونیک]: زنجیره شبکه ای از ایستگاه های رادیویی ، تلویزیونی یا راداری که توسط خطوط تلفنی ، کابلهای هم محور یا خطوط ارتباط رادیویی خاص یه هم متصل هستند و به صورت گروهی کار می کنند.
[عمران و معماری]: زنجیر [عمران و معماری]: سلسله کوه