جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام


0
0
330
اطلاعات بیشتر واژه
واژه chip
تعداد حروف 4
نوع (Noun), (Verb - use participle), (Adverb)
تلفظ آمریکایی /ˈt͡ʃɪp/
تلفظ انگلیسی /t͡ʃɪp/
مترادفات chip off, come off, break away, break off
منبع دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش تصویر chip
پخش صوت

لپ پریده کردن یا شدن، ژتن، ریزه، تراشه، مهره ای که دربازی نشان برد وباخت است، ژتون، ورقه شدن، رنده کردن، (بصورت جمع) سیب زمینی سرخ کرده
تراشه
[کامپیوتر]: تراشه - نگاه کنید به integrated circuit
[کامپیوتر]: تراشه .
[الکترونیک]: تراشه 1. قطعه نیم رسانای بسته بندی نشده ای که از پولک آن بریده شده است و نوعاً مربوط به مدارهای مجتمع است. از اصطلاح مهره die برای قطعات مجزا نظیر دیود، ترانزیستور ، یا ترانزیستور توان استفاده می شود . 2. به مدارهای مجتمع بسته بندی شده نیز گفته می شود ( که در واقع چنین نیست .) 3. قطعه بسیار ریز فعال یا غیر فعال ، عموماً مستطیل - شکل و به طول کمتر از یک چهارم اینچ ، مانند مقاومت نسبت سطحی که به صورت لایه فلزی مقاومتی روی تراشه سرامیکی ساخته می شود، خازن چند لایه ( ام ال سی) ، یا خازن تانتالیمی. [الکترونیک]: تراشه
[عمران و معماری]: تراشه [عمران و معماری]: خرده پریده شده

break off (a piece from a whole); "Her tooth chipped"

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی