جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: (Verb - transitive) تسلی دادن، دلداری دادن، آرام کردن - i tried to console the bereaved mother - کوشیدم مادر داغ دیده را تسلی بدهیم (Noun) (تاقچه و غیره) پایهی بازویی، پایهی سهگوش، گونیا (Noun) (اُرگ) میز، پیشخوان (Noun) (رادیو، تلویزیون و غیره) جعبه، کنسول (Noun) (برق، فنی) میز فرمان، پیشانه (Noun) (معماری) پایهی گچبری [کامپیوتر]: کنسول 1. صفحه کلید و تصویر یک کامپیوتر چند کاربره . 2. یک صفحه کلید و تصیر ( غیر گرافیکی ) یا پنجره ای که یکی از این دو را سرویس می دهد . [کامپیوتر]: میز فرمان ؛ پیشانه ؛ پایانه فرمان ؛ کنسول ؛ پایانه نمایش [الکترونیک]: میز ، میز فرمان 1. محفظه بزرگی بر ای گیرنده ی تلویزیون یا رادیو که به جای میز روی زیمن قرار می گیرد . 2. میز اصلی کنترل تجهیزات الکترونیکی در ایستگاه رادار ، ایستگاه رادیو تلویزیون یا برج مراقبت فرودگاه 3 . قسمتی از یک رایانه ی بزرگ که به کمک آن می توان ارتباط دو طرفه بین مهندس با اپراتور و واحد پردازش مرکزی بر قرار کرد و عملیاتی نظیر اصلاح محتویات حافظه ، تصحیح خطا و کنترل ماشین را به صورت دستی انجام داد .معنی برای کلمه console پیدا نشد.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر