تقسیم عاریتی
licenseمعنی کلمه تقسیم عاریتی
معنی واژه تقسیم عاریتی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | divide | ||
عربی | قسم، فرق، تفرق، فصل، انقسم، تقاسم، وزع، حصص، شق الماء، تجزأ، وقع الشقاق، انشعب، قطع، انقسام، توزيع، حد فاصل، يقسم | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) "تقسیم عاریتی" عبارتی است که در زمینههای مختلفی بکار میرود، به ویژه در مسائل حقوقی و مالی. به طور کلی، "تقسیم عاریتی" به معنی تقسیم مالکیت یا استفاده مشترک از چیزی است که به صورت عاریه و موقت در اختیار افراد قرار گرفته است. برای رعایت قواعد نگارشی در استفاده از این عبارت، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
در نهایت، بهتر است که اگر این عبارت را در یک متن علمی، حقوقی یا مالی به کار میبرید، با توجه به زمینه خاص مورد استفاده، از منابع معتبر و درست استفاده کنید. | ||
واژه | تقسیم عاریتی | ||
معادل ابجد | 1301 | ||
تعداد حروف | 11 | ||
معادل انگلیسی | borrowed division | ||
مرتبط با | موسیقی | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی تقسیم عاریتی | ||
پخش صوت |
استفاده از تقسیمات سادۀ ضرب در میزانهای ترکیبی یا استفاده از تقسیمات ترکیبی ضرب در میزانهای ساده یا استفاده از تقسیماتِ غیرمتعارف در هرنوع میزان "تقسیم عاریتی" عبارتی است که در زمینههای مختلفی بکار میرود، به ویژه در مسائل حقوقی و مالی. به طور کلی، "تقسیم عاریتی" به معنی تقسیم مالکیت یا استفاده مشترک از چیزی است که به صورت عاریه و موقت در اختیار افراد قرار گرفته است. برای رعایت قواعد نگارشی در استفاده از این عبارت، میتوان به نکات زیر توجه کرد: به کارگیری درست واژهها: هر دو کلمه "تقسیم" و "عاریتی" به درستی باید به کار بروند. "تقسیم" به معنای تقسیمکردن و "عاریتی" به معنای مربوط به عاریه و قرض است. حفظ امانت در متن: هنگامی که از این عبارت در متن استفاده میکنید، سعی کنید که توضیحات لازم را فراهم کنید تا مفهوم به درستی روشن شود. استفاده از علائم نگارشی: اگر این عبارت در یک جمله به کار میرود، باید دقت کنید که از علائم نگارشی مناسب (نقطه، ویرگول، دو نقطه و ...) استفاده کنید. در نهایت، بهتر است که اگر این عبارت را در یک متن علمی، حقوقی یا مالی به کار میبرید، با توجه به زمینه خاص مورد استفاده، از منابع معتبر و درست استفاده کنید.
divide
قسم، فرق، تفرق، فصل، انقسم، تقاسم، وزع، حصص، شق الماء، تجزأ، وقع الشقاق، انشعب، قطع، انقسام، توزيع، حد فاصل، يقسم