حفظ کردن
licenseمعنی کلمه حفظ کردن
معنی واژه حفظ کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- نگهداشتن، نگاه داشتن، محافظت كردن 2- از بر كردن، آموختن، ياد گرفتن 3- ضبط كردن 4- ابقا كردن | ||
انگلیسی | memorize, retain, preserve, keep, maintain, protect, secure, fence | ||
عربی | حفظ، حفظ عن ظهر قلب | ||
مرتبط | بخاطر سپردن، یاد سپردن، از بر کردن، نگه داشتن، از دست ندادن، ابقا کردن، باقی نگهداشتن، ادامه دادن، اداره کردن، نگه داری کردن، مداومت بامری دادن، برقرار داشتن، حمایت کردن از، حفاظت کردن، حمایت کردن، مصون کردن، حراست کردن، تامین کردن، ضامن دار کردن، محفوظ داشتن تامین کردن، نرده کشیدن، پناه دادن، شمشیر بازی کردن، نرده دار کردن | ||
واژه | حفظ کردن | ||
معادل ابجد | 1262 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
مرتبط با | رایانه و فنّاوری اطلاعات | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی حفظ کردن | ||
پخش صوت |
← حفظ
1- نگهداشتن، نگاه داشتن، محافظت كردن
2- از بر كردن، آموختن، ياد گرفتن
3- ضبط كردن
4- ابقا كردن
memorize, retain, preserve, keep, maintain, protect, secure, fence
حفظ، حفظ عن ظهر قلب
بخاطر سپردن، یاد سپردن، از بر کردن، نگه داشتن، از دست ندادن، ابقا کردن، باقی نگهداشتن، ادامه دادن، اداره کردن، نگه داری کردن، مداومت بامری دادن، برقرار داشتن، حمایت کردن از، حفاظت کردن، حمایت کردن، مصون کردن، حراست کردن، تامین کردن، ضامن دار کردن، محفوظ داشتن تامین کردن، نرده کشیدن، پناه دادن، شمشیر بازی کردن، نرده دار کردن