حفظ کردن
licenseمعنی کلمه حفظ کردن
معنی واژه حفظ کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- نگهداشتن، نگاه داشتن، محافظت كردن 2- از بر كردن، آموختن، ياد گرفتن 3- ضبط كردن 4- ابقا كردن | ||
انگلیسی | memorize, retain, preserve, keep, maintain, protect, secure, fence | ||
عربی | حفظ، حفظ عن ظهر قلب | ||
مرتبط | بخاطر سپردن، یاد سپردن، از بر کردن، نگه داشتن، از دست ندادن، ابقا کردن، باقی نگهداشتن، ادامه دادن، اداره کردن، نگه داری کردن، مداومت بامری دادن، برقرار داشتن، حمایت کردن از، حفاظت کردن، حمایت کردن، مصون کردن، حراست کردن، تامین کردن، ضامن دار کردن، محفوظ داشتن تامین کردن، نرده کشیدن، پناه دادن، شمشیر بازی کردن، نرده دار کردن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "حفظ کردن" در زبان فارسی به معنای نگهداشتن یا به خاطر سپردن اطلاعات، موارد یا اشیاء است. قواعد و نکات نگارشی برای استفاده از این کلمه عبارتند از:
با رعایت این نکات، میتوانید بهخوبی از کلمه "حفظ کردن" در جملات فارسی استفاده کنید. | ||
واژه | حفظ کردن | ||
معادل ابجد | 1262 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
مرتبط با | رایانه و فنّاوری اطلاعات | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی حفظ کردن | ||
پخش صوت |
← حفظ کلمه "حفظ کردن" در زبان فارسی به معنای نگهداشتن یا به خاطر سپردن اطلاعات، موارد یا اشیاء است. قواعد و نکات نگارشی برای استفاده از این کلمه عبارتند از: جملهبندی صحیح: کلمه "حفظ کردن" معمولاً به عنوان یک ترکیب فعلی در جملات بهکار میرود. باید دقت کنید که فعل به درستی با فاعل و مفعول جمله مطابقت داشته باشد. مثلاً: «من سعی میکنم دروس را حفظ کنم.» توجه به زمان فعل: بسته به زمان جمله، میتوانید صرف فعل "حفظ کردن" را تغییر دهید. به عنوان مثال: «آنها دیروز مطلب را حفظ کردند.» استفاده در جملات منفی و سوالی: میتوانید از "حفظ کردن" در جملات منفی و سوالی نیز استفاده کنید. مثلاً: «آیا توانستی این شعر را حفظ کنی؟» یا «من این مطلب را حفظ نکردم.» همنشینی با قیدها و صفات: این کلمه میتواند با قیدها و صفات مختلف همراه شود، برای مثال: «باید این کتاب را به دقت حفظ کنم.» محل قرارگیری در جمله: معمولاً "حفظ کردن" در جملات به عنوان فعل اصلی یا جزئی از فعل مرکب قرار میگیرد. با رعایت این نکات، میتوانید بهخوبی از کلمه "حفظ کردن" در جملات فارسی استفاده کنید.
1- نگهداشتن، نگاه داشتن، محافظت كردن
2- از بر كردن، آموختن، ياد گرفتن
3- ضبط كردن
4- ابقا كردن
memorize, retain, preserve, keep, maintain, protect, secure, fence
حفظ، حفظ عن ظهر قلب
بخاطر سپردن، یاد سپردن، از بر کردن، نگه داشتن، از دست ندادن، ابقا کردن، باقی نگهداشتن، ادامه دادن، اداره کردن، نگه داری کردن، مداومت بامری دادن، برقرار داشتن، حمایت کردن از، حفاظت کردن، حمایت کردن، مصون کردن، حراست کردن، تامین کردن، ضامن دار کردن، محفوظ داشتن تامین کردن، نرده کشیدن، پناه دادن، شمشیر بازی کردن، نرده دار کردن