جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
کلمه "خمیدگی" در زبان فارسی به معنای حالت خمیده بودن یا انعطافپذیری است. قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه عبارتند از:
نحوهی نوشتار: کلمه "خمیدگی" به صورت صحیح نوشته میشود و باید دقت کرد که حرف "خ" در ابتدای آن با حرف "ه" اشتباه نشود.
مشتقات: این کلمه از ریشه "خمید" گرفته شده است و میتوان از آن مشتقات دیگری نیز ساخت، مانند "خمیدگیدار" یا "خمیدگیهای مختلف".
کاربرد در جملات: این کلمه معمولاً در جملات توصیفی به کار میرود. به عنوان مثال:
"این درخت به دلیل خمیدگیاش، زیبایی خاصی به باغ بخشیده است."
نکات صرفی و نحوی: در متنهای علمی و ادبی، میتوان از "خمیدگی" به عنوان یک اسم استفاده کرد. همچنین این کلمه میتواند به عنوان صفت نیز در توصیف دیگر اسمای معنادار به کار رود.
توجه به همنوایی واژهها: در متنهای ادبی یا علمی، سعی کنید جملات را به گونهای تنظیم کنید که کلمه "خمیدگی" به خوبی با سایر واژهها همنوایی داشته باشد.
با رعایت این نکات، میتوانید کلمه "خمیدگی" را به درستی و به طور مؤثر در نوشتههای خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "خمیدگی" در جملات آورده شده است:
خمیدگی در تنه درختان نشاندهندهی سن بالای آنها است.
سرمایهگذاری در هنرهای تجسمی میتواند به زیبایی و خمیدگی خطوط طراحی کمک کند.
وقتی باران میبارید، خمیدگی برگهای درختان را جذابتر جلوه میداد.
در اثر فشار، فلز دچار خمیدگی شد و شکل اولیهاش را از دست داد.
مهارت وی در نقاشی با خطوط منحنی و خمیدگیهای زیبا به خوبی نمایان است.
اگر نیاز به موارد بیشتری دارید یا سوال خاصی دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
واژههای مصوّب فرهنگستان
واژگان مرتبط: انحناء، کجی، پیچش، مقدار انحناء، خم، زانویی، زانو، چنبره، خمیدگی پیداکردن، خم سازی، میل، علف بوریا، علف نیزار، علف شبیه نی، منحنی، پیچ، خط منحنی، چیز کج، عوج، چین، صرف فعل، انعطاف، خمیر، پیچیدگی، پیچ و خم، سستی، تصریف، شیب، رقص محوری، اشاره با سر، گردش، تنبل، ادم بی دست و پا، ادم بی کاره وبی کفایت