سرخ کردن
licenseمعنی کلمه سرخ کردن
معنی واژه سرخ کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- به رنگ سرخ درآوردن 2- تفت دادن، برشته كردن | ||
انگلیسی | fry, saute, roast, rose, make red, redden, roast brown, ruddy, broil, frying | ||
عربی | قلى، قلا، انقلى، طبق من طعام مقلي، قلي صغار السمك، قلي الضفادع، مناسبة إجتماعية لقلى السمك، يقلى | ||
مرتبط | سرخ شدن، برشتن، روی آتش پختن، کباب کردن، برشته شدن، دود زدن، بریان کردن، قرمز کردن، قرمز شدن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "سرخ کردن" یکی از افعال ترکیبی در زبان فارسی است که به معنای تغییر رنگ یک ماده غذایی به رنگ قرمز یا سرخفام شدن آن، معمولاً در اثر حرارت داده شدن، به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه در نگارش فارسی، میتوانید به موارد زیر توجه کنید:
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "سرخ کردن" در جملات و متنهای خود استفاده کنید. | ||
واژه | سرخ کردن | ||
معادل ابجد | 1134 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
معادل انگلیسی | frying | ||
مرتبط با | علوم و فنّاوری غذا | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی سرخ کردن | ||
پخش صوت |
پختن مواد غذایی در روغن یا چربی داغ کلمه "سرخ کردن" یکی از افعال ترکیبی در زبان فارسی است که به معنای تغییر رنگ یک ماده غذایی به رنگ قرمز یا سرخفام شدن آن، معمولاً در اثر حرارت داده شدن، به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه در نگارش فارسی، میتوانید به موارد زیر توجه کنید: جملهسازی: زمان: نقش زبانی: نشانههای نگارشی: استفاده از قیدها: با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "سرخ کردن" در جملات و متنهای خود استفاده کنید.
1- به رنگ سرخ درآوردن
2- تفت دادن، برشته كردن
fry, saute, roast, rose, make red, redden, roast brown, ruddy, broil, frying
قلى، قلا، انقلى، طبق من طعام مقلي، قلي صغار السمك، قلي الضفادع، مناسبة إجتماعية لقلى السمك، يقلى
سرخ شدن، برشتن، روی آتش پختن، کباب کردن، برشته شدن، دود زدن، بریان کردن، قرمز کردن، قرمز شدن