سنجه
licenseمعنی کلمه سنجه
معنی واژه سنجه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | معيار، وزنه | ||
انگلیسی | issue | ||
عربی | العدد، مسألة، قضية، مشكلة، إصدارات، باب، عدد مجلة، إصدار أمر، ظهور، نقطة خلاف، نزيف، نسب، أصدر، نشر، تدفق، انبعث، أنتج، تحدر من، انتهى، أصدر كتابا، وزع، أرسل | ||
ترکی | ölçer | ||
فرانسوی | jauge | ||
آلمانی | messgerät | ||
اسپانیایی | indicador | ||
ایتالیایی | misura | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "سنجه" در زبان فارسی به معنای "معیار" یا "استاندارد" است و به طور کلی در متون علمی و ادبی کاربرد دارد. در نگارش این کلمه و استفاده از آن، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
در نتیجه، "سنجه" کلمهای است که به دقت در نگارش و استفاده از آن توجه میشود و میتواند به تنوع معنایی و مفهومی در متنهای مختلف افزوده شود. | ||
واژه | سنجه | ||
معادل ابجد | 118 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | sanje | ||
معادل انگلیسی | metric | ||
مرتبط با | ریاضی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [جمع: سنجات] [قدیمی] | ||
مختصات | (سَ جَ یا جِ) (اِ.) | ||
آواشناسی | sanje | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی سنجه | ||
پخش صوت |
فرمولدار کلمه "سنجه" در زبان فارسی به معنای "معیار" یا "استاندارد" است و به طور کلی در متون علمی و ادبی کاربرد دارد. در نگارش این کلمه و استفاده از آن، میتوان به نکات زیر توجه کرد: نوشتار صحیح: کلمه “سنجه” به صورت صحیح همینگونه و با این املای مشخص نوشته میشود. جایگاه در جمله: این کلمه معمولاً به عنوان اسم و به عنوان بخش مهمی از جمله استفاده میشود. به عنوان مثال: "سنجههای موفقیت در این پروژه باید مشخص شود." تلفظ: تلفظ این کلمه به صورت "سنجه" است و در برخی لهجهها ممکن است تلفظی متفاوت داشته باشد. قید و صفت: سنجه میتواند به عنوان قید و صفت نیز به کار رود. مانند "سنجههای کیفی" یا "سنجههای کمی". ترکیبها: "سنجه" میتواند با دیگر کلمات ترکیب شود، مثلاً "سنجههای ارزیابی"، "سنجههای عملکرد" و غیره. در نتیجه، "سنجه" کلمهای است که به دقت در نگارش و استفاده از آن توجه میشود و میتواند به تنوع معنایی و مفهومی در متنهای مختلف افزوده شود.
معيار، وزنه
issue
العدد، مسألة، قضية، مشكلة، إصدارات، باب، عدد مجلة، إصدار أمر، ظهور، نقطة خلاف، نزيف، نسب، أصدر، نشر، تدفق، انبعث، أنتج، تحدر من، انتهى، أصدر كتابا، وزع، أرسل
ölçer
jauge
messgerät
indicador
misura