جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

forukaeš
subsidence  |

فروکش

معنی: کاهش یا از بین رفتن علائم بیماری
300 | 0
مترادف: 1- انقطاع، تسكين، كاهش 2- انطفاء، نشست
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر)
مختصات: (فُ کِ یا کَ)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: forukeS
منبع: واژه‌های مصوّب فرهنگستان
معادل ابجد: 606
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
subsidence | ebb , fall , deflation , collapse , falling , letup , lysis
ترکی
çöküntü
فرانسوی
affaissement
آلمانی
senkung
اسپانیایی
hundimiento
ایتالیایی
cedimento
عربی
هبوط | خمود , تغور , استراحة , رسوب , تسيخ , استقرار , همود
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "فروکش" در زبان فارسی به معنای کاهش یا فرو نشستن (عمدتاً در ارتباط با احساسات، هیجانات، یا وضعیت‌های طبیعی مانند طوفان و امواج) به‌کار می‌رود. در نگارش و استفاده از این کلمه، رعایت چند نکته‌ی نگارشی و معنایی می‌تواند به دقت و وضوح متن کمک کند:

  1. جایگاه کلمه در جمله: "فروکش" معمولاً به عنوان فعل و در زمان‌های مختلف استفاده می‌شود. برای مثال:

    • احساسات او دیر یا زود فروکش می‌کند.
    • طوفان پس از چند ساعت فروکش کرد.
  2. هم‌نشینی: این کلمه می‌تواند با قیدها و صفات مختلف هم‌نشینی داشته باشد:

    • آرام آرام فروکش کرد.
    • ناگهان احساس انزجارش فروکش کرد.
  3. تفاوت با کلمات هم‌معنی: "فروکش" ممکن است با دیگر کلمات هم‌معنی مانند "کاهش" یا "تنزل" جایگزین شود، اما هر یک ممکن است بار معنایی متفاوتی داشته باشند. توجه به این تفاوت‌ها در انتخاب واژه مناسب ضروری است.

  4. نحوه‌ی نوشتن: کلمه‌ی "فروکش" به شکل صحیح آن و بدون هیچ‌گونه شکل‌نویسی نادرست نوشته شود.

  5. اجتناب از تکرار: در نوشتار طولانی، استفاده مکرر از "فروکش" ممکن است موجب کسل‌کنندگی شود. می‌توان با استفاده از معادل‌های مناسب یا ساختارهای دیگر معنای مشابه را منتقل کرد.

با رعایت این نکات، می‌توان استفاده موثری از کلمه "فروکش" در نوشتار فارسی داشت.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. پس از وقوع طوفان، بادها به تدریج فروکش کردند و آرامش به منطقه بازگشت.
  2. احساس اضطراب او بعد از پایان آزمون به تدریج فروکش کرد و توانست به راحتی نفس بکشد.
  3. زمانی که آتش سوزی مهار شد، شدت آن فروکش کرد و خاموشی آن آغاز شد.

واژگان مرتبط: فرونشست، فرونشینی، فروکشی، تخفیف درد و غیره، جزر، مد، زوال، سقوط، پاییز، هبوط، افت، افتادن، تقلیل قیمتها، فروریختگی، اوار، تحلیل، سقوط وزوال تدریجی مرض، زوال و فساد سلول و غیره

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری