فروکش
licenseمعنی کلمه فروکش
معنی واژه فروکش
اطلاعات بیشتر واژه
کلمه "فروکش" در زبان فارسی به معنای کاهش یا فرو نشستن (عمدتاً در ارتباط با احساسات، هیجانات، یا وضعیتهای طبیعی مانند طوفان و امواج) بهکار میرود. در نگارش و استفاده از این کلمه، رعایت چند نکتهی نگارشی و معنایی میتواند به دقت و وضوح متن کمک کند:
-
جایگاه کلمه در جمله: "فروکش" معمولاً به عنوان فعل و در زمانهای مختلف استفاده میشود. برای مثال:
- احساسات او دیر یا زود فروکش میکند.
- طوفان پس از چند ساعت فروکش کرد.
-
همنشینی: این کلمه میتواند با قیدها و صفات مختلف همنشینی داشته باشد:
- آرام آرام فروکش کرد.
- ناگهان احساس انزجارش فروکش کرد.
-
تفاوت با کلمات هممعنی: "فروکش" ممکن است با دیگر کلمات هممعنی مانند "کاهش" یا "تنزل" جایگزین شود، اما هر یک ممکن است بار معنایی متفاوتی داشته باشند. توجه به این تفاوتها در انتخاب واژه مناسب ضروری است.
-
نحوهی نوشتن: کلمهی "فروکش" به شکل صحیح آن و بدون هیچگونه شکلنویسی نادرست نوشته شود.
- اجتناب از تکرار: در نوشتار طولانی، استفاده مکرر از "فروکش" ممکن است موجب کسلکنندگی شود. میتوان با استفاده از معادلهای مناسب یا ساختارهای دیگر معنای مشابه را منتقل کرد.
با رعایت این نکات، میتوان استفاده موثری از کلمه "فروکش" در نوشتار فارسی داشت.
- پس از وقوع طوفان، بادها به تدریج فروکش کردند و آرامش به منطقه بازگشت.
- احساس اضطراب او بعد از پایان آزمون به تدریج فروکش کرد و توانست به راحتی نفس بکشد.
- زمانی که آتش سوزی مهار شد، شدت آن فروکش کرد و خاموشی آن آغاز شد.