کلید
licenseمعنی کلمه کلید
معنی واژه کلید
اطلاعات بیشتر واژه
کلمه "کلید" در زبان فارسی، به معنای ابزار کوچک و فلزی است که برای باز و بسته کردن درها یا قفلها استفاده میشود. در زمینههای مختلف، "کلید" میتواند معانی دیگری نیز داشته باشد، مانند "کلید واژه" در متون علمی یا تحقیقی.
قواعد نگارشی مربوط به "کلید":
-
نقطهگذاری: وقتی "کلید" به عنوان یک اسم در جمله مورد استفاده قرار میگیرد، باید به قواعد نقطهگذاری (مثل پایان جمله با نقطه) توجه شود. مثلاً:
- من کلید را گم کردهام.
-
استفاده از حالت جمع: در نوشتن جمع "کلید"، معمولاً به صورت "کلیدها" نوشته میشود. مثال:
- کلیدها را روی میز گذاشتهام.
-
استفاده در ترکیبات: "کلید" میتواند با کلمات دیگر ترکیب شود و عبارات جدیدی بسازد:
- کلیدواژه (کلمهای که مفهوم اصلی متن را بیان میکند)
- کلید تنظیمات (استاندارد برای دسترسی به تنظیمات)
-
فاصلهگذاری: در ترکیبهایی که "کلید" و کلمهای دیگر همراه هستند، معمولاً بین آنها فاصله گذاشته میشود:
- برای پیدا کردن کلید واژهها به متن مراجعه کنید.
- نقش دستوری: "کلید" میتواند در جملات به عنوان اسم، فاعل، مفعول و... مورد استفاده قرار گیرد. مثلاً:
- اغراض: "کلید" به عنوان فاعل: کلید را به او دادم.
- مفعول: این کلید برای قفل مناسب است.
نکات اضافی:
- در متون علمی یا ادبی، اگر از "کلید" به معنای خاصی استفاده میشود، باید تعریف یا توضیح داده شود.
- در برخی از متون رسمی، میتوان از واژههای معادل یا اصطلاحات مرسوم نیز استفاده کرد تا دقت و روشنی بیشتری به متن اضافه شود.
با رعایت این قواعد و نکات، میتوانید به درستی از کلمه "کلید" در متون فارسی استفاده کنید.
- کلید خانهام را در کیفم جا گذاشتهام و حالا نمیتوانم وارد شوم.
- معلم به دانشآموزان گفت که مطالعه، کلید موفقیت در یادگیری است.
- کلید ماشین را روی میز فراموش کردهام و باید برگردم و آن را بردارم.