کلید
licenseمعنی کلمه کلید
معنی واژه کلید
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- سوئيچ، مفتاح، مقلاد 2- پاسخنامه، راه حل | ||
متضاد | قفل | ||
انگلیسی | key, clef, clue, electronic key, passport | ||
عربی | مفتاح، المفتاح، مفتاح الرموز، إصبع، نغمة، مقام، جزيرة منخفضة، لوحة مفاتيح البيانو، ضرب على الآلة الكاتبة، ناغم بين | ||
ترکی | anahtar | ||
فرانسوی | clé | ||
آلمانی | schlüssel | ||
اسپانیایی | llave | ||
ایتالیایی | chiave | ||
مرتبط | مایه، وسیله راه حل، جزیره کوچک سنگی یا مرجانی، راهنما، کید، گوی، گلوله نخ، مدرک، نشان، گذرنامه، تذکره، وسیله دخول | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "کلید" در زبان فارسی، به معنای ابزار کوچک و فلزی است که برای باز و بسته کردن درها یا قفلها استفاده میشود. در زمینههای مختلف، "کلید" میتواند معانی دیگری نیز داشته باشد، مانند "کلید واژه" در متون علمی یا تحقیقی. قواعد نگارشی مربوط به "کلید":
نکات اضافی:
با رعایت این قواعد و نکات، میتوانید به درستی از کلمه "کلید" در متون فارسی استفاده کنید. | ||
واژه | کلید | ||
معادل ابجد | 64 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | [kelid] | ||
مرتبط با | عمومی، مهندسی مخابرات | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [یونانی] | ||
مختصات | (کِ یا کَ) [ یو. ] (اِ.) | ||
آواشناسی | kelid | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی کلید | ||
پخش صوت |
← سوده کلمه "کلید" در زبان فارسی، به معنای ابزار کوچک و فلزی است که برای باز و بسته کردن درها یا قفلها استفاده میشود. در زمینههای مختلف، "کلید" میتواند معانی دیگری نیز داشته باشد، مانند "کلید واژه" در متون علمی یا تحقیقی. نقطهگذاری: وقتی "کلید" به عنوان یک اسم در جمله مورد استفاده قرار میگیرد، باید به قواعد نقطهگذاری (مثل پایان جمله با نقطه) توجه شود. مثلاً: استفاده از حالت جمع: در نوشتن جمع "کلید"، معمولاً به صورت "کلیدها" نوشته میشود. مثال: استفاده در ترکیبات: "کلید" میتواند با کلمات دیگر ترکیب شود و عبارات جدیدی بسازد: فاصلهگذاری: در ترکیبهایی که "کلید" و کلمهای دیگر همراه هستند، معمولاً بین آنها فاصله گذاشته میشود: با رعایت این قواعد و نکات، میتوانید به درستی از کلمه "کلید" در متون فارسی استفاده کنید.
1- سوئيچ، مفتاح، مقلاد
2- پاسخنامه، راه حل
قفل
key, clef, clue, electronic key, passport
مفتاح، المفتاح، مفتاح الرموز، إصبع، نغمة، مقام، جزيرة منخفضة، لوحة مفاتيح البيانو، ضرب على الآلة الكاتبة، ناغم بين
anahtar
clé
schlüssel
llave
chiave
مایه، وسیله راه حل، جزیره کوچک سنگی یا مرجانی، راهنما، کید، گوی، گلوله نخ، مدرک، نشان، گذرنامه، تذکره، وسیله دخولقواعد نگارشی مربوط به "کلید":
نکات اضافی: