کومه ای
licenseمعنی کلمه کومه ای
معنی واژه کومه ای
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| انگلیسی | heap, rick, stack, pile, congeries, dollop, koma | ||
| عربی | كومة، ركام، تل، كدس، كوم | ||
| مرتبط | پشته، توده، کومه، کپه، انبوه، گروه، پیچ، پیچ خوردگی، دسته، دودکش، بسته، ستون، پایه، مقدار زیاد، تراکم، دسته علف و غیره | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "کومه‌ای" در زبان فارسی به معنی "کومه" یا "کوهک" استفاده می‌شود و به عنوان یک واژه مرکب با پسوند "-ای" به کار می‌رود. در نگارش و استفاده از این کلمه باید به چند نکته دقت کرد:
با رعایت این نکات، می‌توان به درستی از کلمه "کومه‌ای" در نوشتار فارسی استفاده کرد. | ||
| واژه | کومه ای | ||
| معادل ابجد | 82 | ||
| تعداد حروف | 6 | ||
| معادل انگلیسی | cumulus | ||
| مرتبط با | علوم جَوّ | ||
| منبع | واژه‌های مصوّب فرهنگستان | ||
| نمایش تصویر | معنی کومه ای | ||
| پخش صوت | |||
ابرهای جداازهم و معمولاً چگال، با خطوط مرزی واضح، که نمای آنها به شکل خاکریز یا گنبد یا برج‌های در حال افزایش و گسترش است و برآمدگی بخش فوقانی آنها اغلب به گل کلم شباهت دارد؛ بخش‌های رو به آفتاب این ابرها غالباًً سفید درخشان و پایۀ آنها به‌نسبت تیره و افق کلمه "کومه‌ای" در زبان فارسی به معنی "کومه" یا "کوهک" استفاده می‌شود و به عنوان یک واژه مرکب با پسوند "-ای" به کار می‌رود. در نگارش و استفاده از این کلمه باید به چند نکته دقت کرد: صیغه و علامت‌ها: کلمه "کومه‌ای" باید با هُجای درست نوشته شود. پسوند "-ای" به کلمه اصلی "کومه" متصل می‌شود. کاربرد: این کلمه معمولاً در توصیف یا اشاره به ویژگی‌ها یا خاصیت‌های مرتبط با کومه یا مکان‌های مشابه استفاده می‌شود. به عنوان مثال: "کومه‌ای با زیبایی خاص". فاصله‌گذاری: در نوشتن این کلمه، هیچ فاصله‌ای بین "کومه" و "-ای" وجود ندارد و باید به صورت یک کلمه نوشته شود. نکات نگارشی: اگر این کلمه در وسط جمله باشد، باید به قواعد نگارشی دیگر نیز توجه کرد؛ مثلاً در ابتدای جمله یا بعد از ویرگول و نقطه. با رعایت این نکات، می‌توان به درستی از کلمه "کومه‌ای" در نوشتار فارسی استفاده کرد.
heap, rick, stack, pile, congeries, dollop, koma
كومة، ركام، تل، كدس، كوم
پشته، توده، کومه، کپه، انبوه، گروه، پیچ، پیچ خوردگی، دسته، دودکش، بسته، ستون، پایه، مقدار زیاد، تراکم، دسته علف و غیره
