لایه
licenseمعنی کلمه لایه
معنی واژه لایه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بستر، بنلاد 2- پرده، پوست، طبقه، غطا، قشر، لا، ورقه | ||
انگلیسی | layer, substrate, padding, stratum, pad, lamella, strand, leaf, riband, ribband | ||
عربی | طبقة، مركب القرميد على السطح، الغصين المرقد، النبتة المرقدة، عقل | ||
ترکی | katman | ||
فرانسوی | couche | ||
آلمانی | schicht | ||
اسپانیایی | capa | ||
ایتالیایی | strato | ||
مرتبط | چینه، زیر لایه، سفره، شکل فرعی، بالشتک، لایه گذاری، لفاف، له سازی، لگد مالی، پایه، رتبه، لایی، دفترچه یادداشت، تشک، پشتی، چنگ، برگ، صفحه، عضو شبیه لایه، رشته، ساحل، بندرگاه، مجرای سیم، کنار دریا، لنگه، ورق، دندانه، روبان، نوار، نوار تزئيني | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "لایه" در زبان فارسی به معنای سطح یا لایههای مختلف در کنار یکدیگر استفاده میشود. برای نگارش و استفاده صحیح از این کلمه، توجه به چند نکته مهم است:
این نکات به شما کمک میکند تا کلمه "لایه" را بهطور صحیح و مؤثر در جملات خود به کار ببرید. | ||
واژه | لایه | ||
معادل ابجد | 46 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | lāye | ||
معادل انگلیسی | layer , level , strata | ||
مرتبط با | باستان شناسی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) | ||
مختصات | (یِ) | ||
آواشناسی | lAye | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی لایه | ||
پخش صوت |
بخشی متشکل از چند رگه در لایهنگاری که از لایۀ بالاتر و پایینتر خود متمایز است کلمه "لایه" در زبان فارسی به معنای سطح یا لایههای مختلف در کنار یکدیگر استفاده میشود. برای نگارش و استفاده صحیح از این کلمه، توجه به چند نکته مهم است: نحو و ساختار جمله: کلمه "لایه" معمولاً به عنوان اسم به کار میرود و میتواند به شکل مفرد یا جمع (لایهها) بیان شود. به عنوان مثال: کاربرد علمی و تخصصی: در برخی از رشتهها مانند جغرافیا، زیستشناسی یا مهندسی، از لایه برای توصیف ساختارهای مختلف استفاده میشود. مانند: نقطهگذاری و نگارش: هنگام استفاده از کلمه "لایه"، باید به اصول نقطهگذاری و نگارش توجه داشت. برای مثال: همنشینی و ترکیبها: کلمه "لایه" میتواند با کلمات دیگر ترکیب شود و معانی جدیدی را ایجاد کند. به عنوان مثال: این نکات به شما کمک میکند تا کلمه "لایه" را بهطور صحیح و مؤثر در جملات خود به کار ببرید.
1- بستر، بنلاد
2- پرده، پوست، طبقه، غطا، قشر، لا، ورقه
layer, substrate, padding, stratum, pad, lamella, strand, leaf, riband, ribband
طبقة، مركب القرميد على السطح، الغصين المرقد، النبتة المرقدة، عقل
katman
couche
schicht
capa
strato
چینه، زیر لایه، سفره، شکل فرعی، بالشتک، لایه گذاری، لفاف، له سازی، لگد مالی، پایه، رتبه، لایی، دفترچه یادداشت، تشک، پشتی، چنگ، برگ، صفحه، عضو شبیه لایه، رشته، ساحل، بندرگاه، مجرای سیم، کنار دریا، لنگه، ورق، دندانه، روبان، نوار، نوار تزئيني