محدودۀ نسوخته
license
98
1667
100
معنی کلمه محدودۀ نسوخته
معنی واژه محدودۀ نسوخته
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | limit | ||
عربی | حد، حدود، نهاية، بلا حدود، أمد، بلغ أقصاه، قصر، قيد، حدد، تخم حدود، نقص، اختصر | ||
واژه | محدودۀ نسوخته | ||
معادل ابجد | 1183 | ||
تعداد حروف | 12 | ||
معادل انگلیسی | fire island | ||
مرتبط با | مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی محدودۀ نسوخته | ||
پخش صوت |
یک یا چند محدودۀ حاوی مواد سوختنی در سطح جنگل که آتش آن را دربرگرفته اما نسوخته است
limit
حد، حدود، نهاية، بلا حدود، أمد، بلغ أقصاه، قصر، قيد، حدد، تخم حدود، نقص، اختصر