مرحله
licenseمعنی کلمه مرحله
معنی واژه مرحله
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بار، دفعه، مرتبه، وهله 2- توقفگاه، منزل، منزلگاه | ||
انگلیسی | stage, phase, step, point, period, leg, station, grade, degree, stadium, the level | ||
عربی | مرحلة، مسرح، طور، منصة، درجة، فترة، إخراج مسرحي، علي مراحل، رصيف الميناء، طبقة صاروخ، سقالة للعمال، دخل المسرح، خرج المسرحية، خرج العمل المسرحي، نظم، خطف طائرة | ||
ترکی | seviye | ||
فرانسوی | le niveau | ||
آلمانی | die ebene | ||
اسپانیایی | el nivel | ||
ایتالیایی | il livello | ||
مرتبط | صحنه، طبقه، صحنه نمایش، پله، فاز، صورت، لحاظ، منظر، وجهه، گام، قدم، رکاب، رفتار، نقطه، نکته، درجه، موضوع، ممیز، دوره، مدت، زمان، عصر، مدتی، پا، ساق پا، ساق، پایه، ران، ایستگاه، مرکز، جایگاه، مقام، موقعیت، نمره، رتبه، درجه بندی، سیکل، ورزشگاه، میدان ورزش | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "مرحله" در زبان فارسی به معنای مرحله، فاز یا دورهای از یک فرایند یا روند است. در استفاده و نگارش این کلمه، میتوان به چند نکته توجه کرد:
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و به طور مؤثر از کلمه "مرحله" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | مرحله | ||
معادل ابجد | 283 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | marhale | ||
معادل انگلیسی | phase | ||
مرتبط با | حمل ونقل درونشهری-جادهای | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: مرحلَة، جمع: مراحل] [قدیمی] | ||
مختصات | (مَ حَ لَ یا لِ) [ ع . مرحلة ] (اِ.) | ||
آواشناسی | marhale | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی مرحله | ||
پخش صوت |
تقسیمات زمانی چراغ راهنمایی در یک چرخه کلمه "مرحله" در زبان فارسی به معنای مرحله، فاز یا دورهای از یک فرایند یا روند است. در استفاده و نگارش این کلمه، میتوان به چند نکته توجه کرد: نوشتار صحیح: کلمه "مرحله" به همین صورت و با این املاء نوشته میشود و نیازی به تغییر ندارد. نقش دستوری: "مرحله" میتواند به عنوان اسم در جملات مختلف استفاده شود و میتواند به تنهایی یا همراه با صفات و قیدها به کار رود. به عنوان مثال: تطابق: زمانی که "مرحله" با صفات به کار میرود، صفات باید با آن از نظر تعداد (مفرد/جمع) و جنس (مذکر/مؤنث) تطابق داشته باشند. مثلاً: استفاده در ترکیبها: "مرحله" ممکن است با کلمات دیگری ترکیب شود و عبارات جدیدی را به وجود آورد. به عنوان مثال: با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و به طور مؤثر از کلمه "مرحله" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
1- بار، دفعه، مرتبه، وهله
2- توقفگاه، منزل، منزلگاه
stage, phase, step, point, period, leg, station, grade, degree, stadium, the level
مرحلة، مسرح، طور، منصة، درجة، فترة، إخراج مسرحي، علي مراحل، رصيف الميناء، طبقة صاروخ، سقالة للعمال، دخل المسرح، خرج المسرحية، خرج العمل المسرحي، نظم، خطف طائرة
seviye
le niveau
die ebene
el nivel
il livello
صحنه، طبقه، صحنه نمایش، پله، فاز، صورت، لحاظ، منظر، وجهه، گام، قدم، رکاب، رفتار، نقطه، نکته، درجه، موضوع، ممیز، دوره، مدت، زمان، عصر، مدتی، پا، ساق پا، ساق، پایه، ران، ایستگاه، مرکز، جایگاه، مقام، موقعیت، نمره، رتبه، درجه بندی، سیکل، ورزشگاه، میدان ورزش