میدان دید
license
98
1667
100
معنی کلمه میدان دید
معنی واژه میدان دید
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | scope, visibility, purview | ||
مرتبط | حوزه، قلمرو، وسعت، هدف، میدان، دید، پدیداری، قابلیت دیدن، حدود صلاحیت، مواد اساسی، حدود | ||
واژه | میدان دید | ||
معادل ابجد | 123 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
معادل انگلیسی | field of view | ||
مرتبط با | نجوم رصدی و آشکارسازها | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی میدان دید | ||
پخش صوت |
ناحیهای از آسمان که در معرض دید تلسکوپ یا هر آشکارساز متصل به آن قرار میگیرد
scope, visibility, purview
حوزه، قلمرو، وسعت، هدف، میدان، دید، پدیداری، قابلیت دیدن، حدود صلاحیت، مواد اساسی، حدود