پابند
licenseمعنی کلمه پابند
معنی واژه پابند
pāband
trammel
|
پابند
مترادف:
1- مقيد، وابسته
2- اسير، دچار، گرفتار
3- عيالوار، متاهل، معيل
4- دلباخته، عاشق، فريفته، مفتون، هواخواه
5- بند، قيد، پاوند
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم) ‹پایبند، پایوند، پاوند›
مختصات:
(بَ)
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
صفت
آواشناسی:
pAband
منبع:
واژههای مصوّب فرهنگستان
معادل ابجد:
59
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
trammel | anklet , shackle , clog , fetter , gyve , hindrance , hobble , jess
ترکی
ayak bileği mücevherleri
فرانسوی
bijoux de cheville
آلمانی
knöchelschmuck
اسپانیایی
joyas de tobillo
ایتالیایی
gioielli alla caviglia
عربی
شبكة صيد | شرك , عائق , كلاب لتعليق , إصطاد بشبكة , عاق , وقع في شرك , تراميل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه «پابند» در زبان فارسی به معنای «پابندی» یا «مقید بودن» است و میتواند به شکلهای زیر استفاده شود:
-
استفاده به عنوان اسم:
- «پابند» میتواند به معنی بندی باشد که پا را در آن میبندند.
-
استفاده به عنوان صفت:
- در برخی موارد، به عنوان صفت برای توصیف چیزی که نیاز به پایبندی دارد، به کار میرود.
- قواعد نگارشی:
- در نوشتن، کلمه «پابند» مانند سایر کلمات باید به دقت و با رعایت قواعد نگارشی درج شود.
- در جملهسازی، باید به هماهنگی با فعل و ساختار جمله توجه شود.
نکات نگارشی:
- اگر «پابند» در ابتدای جمله استفاده شود، باید با حرف بزرگ شروع شود: «پابند بودن یکی از اصول اخلاقی است.»
- در هنگام استفاده از آن در کنار دیگر کلمات، باید توجه داشت که محل قرارگیری آن مناسبت داشته باشد: «وی به اصول پابند است.»
اگر سوال یا موضوع خاصی درباره«پابند» دارید، لطفاً بیشتر توضیح دهید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "پابند" در جمله آورده شده است:
- او همیشه پابند به قولهایش بود و هرگز وعدهای را فراموش نکرد.
- در این رقابت، شرکتکنندگان باید پابند به قوانین مسابقه باشند.
- آنها در زندگی زناشویی خود، پابند به اصول و ارزشهای یکدیگر هستند.
- در این گروه، همه اعضا پایبند به همکاری و احترام متقابل هستند.
- من سعی میکنم در تصمیمگیریهایم پابند به منطقی باشم که برای خودم تعیین کردهام.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!