پیکر
licenseمعنی کلمه پیکر
معنی واژه پیکر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- اندام، بدنه، تن، جثه، جسد، جسم، كالبد، هيكل 2- ريخت، صورت، هيات 3- تصوير، نقش، نگاره 4- پيكره، تنديس، مجسمه 5- رقم 6- پرچم، درفش، رايت، علم، لوا | ||
انگلیسی | figure,body,effigy,likeness,statue,icon,digit,model,portrait | ||
عربی | جسم | ||
ترکی | vücut | ||
فرانسوی | corps | ||
آلمانی | körper | ||
اسپانیایی | cuerpo | ||
ایتالیایی | corpo | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «پیکر» در زبان فارسی به معنای شکل، ساختار یا قالب یک چیز (مثل انسان، حیوان یا اشیاء) به کار میرود و میتواند در زمینههای مختلفی مورد استفاده قرار گیرد. در ادامه، برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه آورده شده است:
به یاد داشته باشید که استفاده صحیح از کلمات و رعایت قواعد نگارشی باعث زیبایی و وضوح در نوشتار میشود. | ||
واژه | پیکر | ||
معادل ابجد | 232 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | peykar | ||
معادل انگلیسی | airframe | ||
مرتبط با | حمل ونقل هوایی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) | ||
مختصات | (پِ کَ) (اِ.) | ||
آواشناسی | peykar | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی پیکر | ||
پخش صوت |
مجموعۀ هواگَرد بهعلاوۀ ارابۀ فرود، بهاستثنای موتور یا موتورها و سامانه ها و تجهیزات و تسلیحات و اقلام برداشتنی کلمه «پیکر» در زبان فارسی به معنای شکل، ساختار یا قالب یک چیز (مثل انسان، حیوان یا اشیاء) به کار میرود و میتواند در زمینههای مختلفی مورد استفاده قرار گیرد. در ادامه، برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه آورده شده است: بیان معانی: «پیکر» به عنوان اسم، میتواند به معنای جسم، بدن، یا ساختار یک چیز باشد. این کلمه ممکن است در شعر و ادبیات به کار رود و بار معنایی مختلفی داشته باشد. نحوه صرف و استفاده: قیدهای دستوری: به یاد داشته باشید که استفاده صحیح از کلمات و رعایت قواعد نگارشی باعث زیبایی و وضوح در نوشتار میشود.
1- اندام، بدنه، تن، جثه، جسد، جسم، كالبد، هيكل
2- ريخت، صورت، هيات
3- تصوير، نقش، نگاره
4- پيكره، تنديس، مجسمه
5- رقم
6- پرچم، درفش، رايت، علم، لوا
figure,body,effigy,likeness,statue,icon,digit,model,portrait
جسم
vücut
corps
körper
cuerpo
corpo