نخست
licenseمعنی کلمه نخست
معنی واژه نخست
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- درآغاز، درابتدا، دربدوامر 2- آغاز، ابتدا، اول، بدو، شروع، مقدمه، يكم | ||
متضاد | بعد، پس ازآن، سپس، 1- آخر، پايان | ||
انگلیسی | first,prime | ||
عربی | الأول، أول، أولى، أولي، أولا، في البداية، في بداية، البداية، غرة مطلع، السرعة الأولى، أولاً | ||
ترکی | birinci | ||
فرانسوی | d'abord | ||
آلمانی | erste | ||
اسپانیایی | primero | ||
ایتالیایی | primo | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "نخست" در زبان فارسی به معنای "اول" یا "ابتدا" است و در جایگاههای مختلفی در جملهها به کار میرود. در زیر به برخی از قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میشود:
این نکات میتوانند شما را در نگارش بهتر و رعایت قواعد فارسی کمک کنند. | ||
واژه | نخست | ||
معادل ابجد | 1110 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | na(o)xost | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) | ||
مختصات | (نَ یا نُ خُ) (ص .) | ||
آواشناسی | noxost | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی نخست | ||
پخش صوت |
اول، ابتدا، آغاز کلمه "نخست" در زبان فارسی به معنای "اول" یا "ابتدا" است و در جایگاههای مختلفی در جملهها به کار میرود. در زیر به برخی از قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میشود: جایگاه کلمه: "نخست" معمولاً در ابتدای جملات یا عبارات برای معرفی اولویت یا ترتیب قرار میگیرد. به عنوان مثال: "نخست باید مطالعه کرد، سپس عمل کرد." استفاده در توالی: گاهی اوقات از این کلمه برای ترتیبگذاری بین چند موضوع یا مورد استفاده میشود: "نخستین دلیل، دومین دلیل و سومین دلیل." تطابق با دیگر اجزای جمله: اگر "نخست" به عنوان صفت به کار رود، باید با اسم خود از نظر جنس و عدد مطابقت داشته باشد. مثلاً: "نخستین کتاب" (مفرد) و "نخستین آثار" (جمع). نقطهگذاری: پس از استفاده از "نخست"، بسته به ساختار جمله، ممکن است نیاز به ویرگول یا نقطه وجود داشته باشد. به عنوان مثال: "نخست، باید تصمیمگیری کنیم." این نکات میتوانند شما را در نگارش بهتر و رعایت قواعد فارسی کمک کنند.
1- درآغاز، درابتدا، دربدوامر
2- آغاز، ابتدا، اول، بدو، شروع، مقدمه، يكم
بعد، پس ازآن، سپس،
1- آخر، پايان
first,prime
الأول، أول، أولى، أولي، أولا، في البداية، في بداية، البداية، غرة مطلع، السرعة الأولى، أولاً
birinci
d'abord
erste
primero
primo