نقاشی
licenseمعنی کلمه نقاشی
معنی واژه نقاشی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | صورتگري، مصوري، نگارگري | ||
انگلیسی | painting, canvas, portrait, arras, canvass | ||
عربی | فن الرسم، تصوير زيتي، التزين، رسم تصوير، وصف، دهن طلي، النقش على المباني، لوحة، تلوين | ||
ترکی | tablo | ||
فرانسوی | peinture | ||
آلمانی | malerei | ||
اسپانیایی | cuadro | ||
ایتالیایی | pittura | ||
مرتبط | بوم نقاشی، کرباس، پرده نقاشی، پارچه برزنت، پارچه مخصوص نقاشی، تصویر، پیکر، شبیه، عکس یا تصویر صورت، طراحی قلاب دوزی، پردهء قلاب دوزی، کف رینگ بوکس یا کشتی، نقاش | ||
واژه | نقاشی | ||
معادل ابجد | 461 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نقش دستوری | اسم | ||
آواشناسی | naqqASi | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی نقاشی | ||
پخش صوت |
در تازي نيامده - 1 نگار گري
- 2 رنگ کاري
عمل و شغل نقاش و آن از هنرهاي تصويري
و هنري است دو بعدي که بر روي سطح انجام
ميشود . هر چند در نقاشي عمق و فضا به
بيننده القا ء ميگردد عملا در آن عمق وجود
ندارد و وجود عمق و فضا در آن نتيجه رعايت
قواعد پرسپکتيو است . مواد اصلي در نقاشي
عبارت از بوم و رنگ است . نقاشي بر حسب
چگونگي بوم يا سطح و زمينه آن و رنگ بچهار
نوع قسمت ميشود : فرسک (نقاشي ديواري)
دترامپ نقاشي رنگ و روغن نقاشي آب رنگ
صورتگري، مصوري، نگارگري
painting, canvas, portrait, arras, canvass
فن الرسم، تصوير زيتي، التزين، رسم تصوير، وصف، دهن طلي، النقش على المباني، لوحة، تلوين
tablo
peinture
malerei
cuadro
pittura
بوم نقاشی، کرباس، پرده نقاشی، پارچه برزنت، پارچه مخصوص نقاشی، تصویر، پیکر، شبیه، عکس یا تصویر صورت، طراحی قلاب دوزی، پردهء قلاب دوزی، کف رینگ بوکس یا کشتی، نقاش