امتزاج
licenseمعنی کلمه امتزاج
معنی واژه امتزاج
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| مترادف | آميختگي، آميختن، آميزش، اختلاط، تركيب، مزج | ||
| انگلیسی | fusion, amalgamation, synthesis, merger, intermixture, mestion | ||
| عربی | انصهار، اندماج، صهرنسيب، صهر إذابة، تكتل سياسي، إلتحام النوى الذرية | ||
| ترکی | kombinasyon | ||
| فرانسوی | combinaison | ||
| آلمانی | kombination | ||
| اسپانیایی | combinación | ||
| ایتالیایی | combinazione | ||
| مرتبط | ادغام، ذوب، گداختگی، ترکیب و امتزاج، امیزش، امیختگی، ملقمه، ترکیب، تلفیق، پیوند، بهم پیوستگی، ممزوج کننده، یکی شدن دو یا چند شرکت | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "امتزاج" در زبان فارسی به معنای ترکیب یا اختلاط دو یا چند چیز است. در استفاده از این کلمه و در نوشتار و گفتار، رعایت چند قاعده و نکته نگارشی می‌تواند به درستی ارتباط کمک کند:
با رعایت این قاعده‌ها می‌توان به خوبی از کلمه "امتزاج" در نگارش فارسی بهره برد. | ||
| واژه | امتزاج | ||
| معادل ابجد | 452 | ||
| تعداد حروف | 6 | ||
| تلفظ | 'emtezāj | ||
| نقش دستوری | اسم | ||
| ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
| مختصات | (اِ تِ) [ ع . ] | ||
| آواشناسی | 'emtezAj | ||
| الگوی تکیه | WWS | ||
| شمارگان هجا | 3 | ||
| منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
| نمایش تصویر | معنی امتزاج | ||
| پخش صوت | |||
آميخته شدن ، آميزش کلمه "امتزاج" در زبان فارسی به معنای ترکیب یا اختلاط دو یا چند چیز است. در استفاده از این کلمه و در نوشتار و گفتار، رعایت چند قاعده و نکته نگارشی می‌تواند به درستی ارتباط کمک کند: نوشتار صحیح: کلمه "امتزاج" باید به همین شکل نوشته شود و از نوشتن با حروف دیگر یا تغییر شکل خودداری شود. جایگاه در جمله: این کلمه معمولاً به عنوان یک اسم استفاده می‌شود و می‌تواند در نقش فاعل، مفعول یا مضاف إليه قرار گیرد. مثلاً: ترکیب با دیگر کلمات: "امتزاج" می‌تواند با دیگر کلمات ترکیب شود و معانی مختلفی به خود بگیرد. به عنوان مثال، "امتزاج فرهنگی" یا "امتزاج مواد". قواعد صرف و نحو: ممکن است این کلمه با پسوندها و پیشوندها ترکیب شود و شکل‌های مختلف آن ظهور کند. به عنوان مثال، "امتزاجی" به عنوان صفت می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. با رعایت این قاعده‌ها می‌توان به خوبی از کلمه "امتزاج" در نگارش فارسی بهره برد.
آميختگي، آميختن، آميزش، اختلاط، تركيب، مزج
fusion, amalgamation, synthesis, merger, intermixture, mestion
انصهار، اندماج، صهرنسيب، صهر إذابة، تكتل سياسي، إلتحام النوى الذرية
kombinasyon
combinaison
kombination
combinación
combinazione
ادغام، ذوب، گداختگی، ترکیب و امتزاج، امیزش، امیختگی، ملقمه، ترکیب، تلفیق، پیوند، بهم پیوستگی، ممزوج کننده، یکی شدن دو یا چند شرکت
