نیمه

معنی کلمه نیمه

معنی واژه نیمه

معنی‎ - 1 نصف هر چيز ((هر بيت را
بدو نيمه باشد که در تحرکات و سواکن
بهم نزديک باشند .)) ‎ - 2 پارچه اي
که بوسيله ء آن روي خود را پوشند
برقع . ‎ - 3 نصف ار خالق . ‎ - 4 نصفه ء
آجر يا خشت . يا نيمه ء پسين . نصف موخر :
((نيمه ء پسين از پيکر گاو .)) يا نيمه ء
پيشين . نصف مقدم : ((نيمه ء
پشين از شکل ثور .)) يا نيمه ء
دينار . ‎ - 1 نصف دينار . ‎ - 2 لب معشوق .
‎ - 3 بوسه . يا نيمه ء شب . نصف نصف
يک ربع . يا نيمه ء نيمه ء نيمه .
نصف نصف نصف يک هشتم . يا
به دو نيمه شدن نصف شدن .
مترادف1- شقه، نصف، نصفه، نيم، نيمه، يك دوم 2- نيمچه
انگلیسیmid, half, moiety
عربیأوسط، منتصف
ترکیyarım
فرانسویmoitié
آلمانیhälfte
اسپانیاییmedio
ایتالیاییmetà
مرتبطنیمی، نیم، طرف، عیال، بخش