وتد
licenseمعنی کلمه وتد
معنی واژه وتد
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
عربی | انتظر، خدم، أخر، ترقب، توقع، كمين، عضو في فرقة المغنيين | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "وتد" در زبان فارسی به معنای میخی است که در درخت یا زمین فرو میرود و به نوعی به عنوان نشاندهندهای برای استحکام و پشتیبانی به کار میرود. همچنین به معنای «پایه» یا «محور» نیز میتواند باشد. از نظر نگارشی و نوشتاری، نکات زیر را برای استفاده صحیح از این کلمه در نظر داشته باشید:
با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "وتد" به درستی و به طور مؤثر در نوشتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | وتد | ||
معادل ابجد | 410 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | vatad | ||
ترکیب | (اسم) [عربی] | ||
مختصات | (وَ تَ) [ ع . ] (اِ.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی وتد | ||
پخش صوت |
در دانش سرواد سه واتي اگر وات کلمه "وتد" در زبان فارسی به معنای میخی است که در درخت یا زمین فرو میرود و به نوعی به عنوان نشاندهندهای برای استحکام و پشتیبانی به کار میرود. همچنین به معنای «پایه» یا «محور» نیز میتواند باشد. از نظر نگارشی و نوشتاری، نکات زیر را برای استفاده صحیح از این کلمه در نظر داشته باشید: نقطهگذاری: اگر "وتد" در جملاتی به کار میرود که نیاز به نقطهگذاری دارند، مانند جملههای توصیفی یا بیانی، توجه به ویرگول و نقطه پایانی بسیار مهم است. قلم و حروف: در نوشتن "وتد"، باید از حروف فارسی استفاده کرد و از تغییر شکل آن به حروف انگلیسی خودداری نمود. ترکیبها: این کلمه میتواند در ترکیب با کلمات دیگر به کار رود، مثل "وتد ساختمانی" یا "وتد زدن". در این حالت، توجه به توافق واژهها از نظر معنایی و نحوی ضروری است. تلفظ: تلفظ کلمه "وتد" به صورت "و-te-d" است که در نگارش به شکل درست باید به کار گرفته شود. با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "وتد" به درستی و به طور مؤثر در نوشتار خود استفاده کنید.
ميانه خاموش باشد آن را سه واتي کاسته
(وتد مفروق) نامند و اگر وات
ميانه جنبا باشد آن را سه واتي پيوسته
(وتد مقرون) گويند
- 1 ميخ - 2 ميخکوبه - 3 زبانه
(اسم) - 1 ميخ (چوبين يا فلزي)
جمع : اوتاد :
((نرگس بسان حلقه ء زنجير زرنگر
کاندر ميان حلقه ء زرين وتد بود.))
(منوچهري)
- 2 يکي از ارکان سه گانه عروض و
آن بر دو قسم است : يا وتدمفروض .
دومتحرک است که ميان آنها يک حرف
ساکن فاصله شده باشد از قبيل نامه
و جامه . يا وتد مقرون (مجموع) .
دو متحرک است که بعد از آنها يک ساکن
باشد مانند : چمن سمن .
آن خانه ها که آغازشان از افق آيد
بمشرق و مغرب يا از فلک نصف النهار
زبر زمين و زيرش اوتاد نامند اي ميخها.
يا مايل وتد . آن خانه هاست که
بپهلوي وتد باشند سوي توالي البروج
و آن دوم و پنجم و هفتم و يازدهم بود.
يا زايل وتد. آن خانه هاست که بپهلوي
وتد باشند خلاف توالي البروج . و
آن و سوم و ششم و نهم و دوازدهم بود و اين
برجها آنند که وتد بودند و ز آنجا
زايل گشتند. و گروهي زايل را ساقط خوانند
و من آنرا اختيار نکنم زيرا که
نيز ديگر معني احتمال کند و شبهت از
او افتد. يا وتد قائم و جز قائم .
وتد وسط السما ء دهم خانه بود . اگر
درجه ء او بدهم برج افتد از برج طالع
گويند وتدهاي قايم اند . و گر درجه ء
او برج يازدهم افتد از طالع
گويند وتدهاي مايلند و گرچه درجه ء
او اندر برج نهم افتد از طالع
گويند وتدهاي زايل اند.
انتظر، خدم، أخر، ترقب، توقع، كمين، عضو في فرقة المغنيين