وصله کردن
licenseمعنی کلمه وصله کردن
معنی واژه وصله کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | vamp, patch, clobber, clout, piece, patrol | ||
عربی | تغوي الرجال، اخترع، رقعة، مغوية الرجال، فرعة الحذاء، شىء مرقع | ||
مرتبط | سرهم بندی کردن، قدم زدن، تعمیر کردن، تمهید کردن، گام زدن بر روی، وصله دوزی کردن، بهم جور کردن، کتک زدن، زدن، یک تکه کردن، ترکیب کردن، جور شدن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «وصله کردن» در زبان فارسی به معنای وصل کردن یا پیوند دادن چیزی به چیز دیگر است. این کلمه معمولاً در دو معنای زیر استفاده میشود:
قواعد نگارشی:
این نکات میتواند به شما در استفاده صحیح از کلمه «وصله کردن» کمک کند. | ||
واژه | وصله کردن | ||
معادل ابجد | 405 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی وصله کردن | ||
پخش صوت |
وژمگيدن پرگاله کردن کلمه «وصله کردن» در زبان فارسی به معنای وصل کردن یا پیوند دادن چیزی به چیز دیگر است. این کلمه معمولاً در دو معنای زیر استفاده میشود: قواعد نگارشی: نوشتار: در متنهای رسمی و ادبی، باید از نگارش صحیح آن استفاده کرد، به شکل «وصله کردن» و نه «وصل کردن» که معنای متفاوتی دارد. علامتگذاری: از علائم نگارشی مناسب استفاده کنید، به ویژه در جملات بلند. به عنوان مثال: ترکیبات غیرمستقیم: میتوانید از «وصله» به عنوان اسم و «کردن» به عنوان فعل استفاده کنید: فعل مضارع و ماضی: در استفاده از زمانهای مختلف فعل، دقت کنید که شکلهای صحیح آن را به کار ببرید، مانند: این نکات میتواند به شما در استفاده صحیح از کلمه «وصله کردن» کمک کند.
(مصدر) پينه زدن .يا وصله کردن شکم .
ته بندي غذا خوردن خوردن مقدار
کمي نان و خوراک يا تنقل براي کاستن
از شدت گرسنگي
vamp, patch, clobber, clout, piece, patrol
تغوي الرجال، اخترع، رقعة، مغوية الرجال، فرعة الحذاء، شىء مرقع
سرهم بندی کردن، قدم زدن، تعمیر کردن، تمهید کردن، گام زدن بر روی، وصله دوزی کردن، بهم جور کردن، کتک زدن، زدن، یک تکه کردن، ترکیب کردن، جور شدن