وفق
licenseمعنی کلمه وفق
معنی واژه وفق
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- انطباق، تطبيق، مطابق، مطابقت 2- ، توافق، سازش، موافقت | ||
انگلیسی | accordance,placation | ||
عربی | وفق | ||
ترکی | buna göre | ||
فرانسوی | selon | ||
آلمانی | entsprechend | ||
اسپانیایی | de acuerdo a | ||
ایتالیایی | secondo | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "وفق" در زبان فارسی به معنای "طبق" یا "مطابق" استفاده میشود و میتواند در موارد مختلف به کار رود. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و گرامری مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
با رعایت این نکات میتوانید از "وفق" به درستی در جملات و متون خود استفاده نمایید. | ||
واژه | وفق | ||
معادل ابجد | 186 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | vefq | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی: وَفق] | ||
مختصات | (و ) [ ع . ] (اِمص .) | ||
آواشناسی | vefq | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی وفق | ||
پخش صوت |
وفق در فارسي - 1 سازگاري کلمه "وفق" در زبان فارسی به معنای "طبق" یا "مطابق" استفاده میشود و میتواند در موارد مختلف به کار رود. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و گرامری مرتبط با این کلمه اشاره میشود: نوع نوشتار: کلمه "وفق" به صورت "وفق" نوشته میشود و برای نوشتن آن از حروف فارسی استفاده میشود. گفتار و نوشتار رسمی: در متون رسمی و ادبی، از این کلمه برای اشاره به تطابق یا مطابقت چیزی با چیزی دیگر استفاده میشود. به عنوان مثال: "وفق نظر کارشناسان، این طرح موفق خواهد بود." نحوه ترکیب با دیگر واژهها: "وفق" معمولاً با حرف جرّ «با» یا در جملات شرطی به کار میرود. به عنوان مثال: "این برنامه وفق با نیازهای شهروندان طراحی شده است." جایگاه در جمله: این کلمه غالباً در میانه یا انتهای جملات قرار میگیرد، بسته به ساختار جملات. به عنوان مثال: "مدل جدید وفق با استانداردهای جهانی است." با رعایت این نکات میتوانید از "وفق" به درستی در جملات و متون خود استفاده نمایید.
سازواري - 2 سزاوار
(اسم) موافقت بين دو چيز سازواري
سازگاري . يا بر وفق . طبق بر حسب
مطابق :
((هرکه بگذشت بخاک در دولت اثرت
يافت بر وفق ارادت همه کار و همه کام .))
(وحشي)
يا بر وفق مراد. طبق مقصود :
((و امور جمهور آن اقاليم بر وفق مراد
ملتئم اطراف و اکناف آن ولايت در
غايت خصب و آبادني .))
1- انطباق، تطبيق، مطابق، مطابقت
2- ، توافق، سازش، موافقت
accordance,placation
وفق
buna göre
selon
entsprechend
de acuerdo a
secondo