fall |

ویران شدن

معنی: خراب شدن بايرشدن :
((وآن شهر از مدتي مديد بازچنان
ويران شده بود که نه از عماراتش
اثري مانده و نه غير از حشرات الارض
در آن ديار مي نمود .))

... ادامه

323 | 0

نمایش تصویر

اطلاعات بیشتر واژه

آواشناسی:

منبع: فرهنگ فارسی هوشیار

معادل ابجد: 621

شمارگان هجا:

دیگر زبان ها

انگلیسی

fall | wrack , destruction

عربی

خريف | انهيار , خفق , ذبول , قطع الأشجار , نعاس , إنخفاض في السعر , حجاب إمرأة , إفلاس , حبل , عدد الأشجار المقطوعة , سقط , وقع , تساقط , هبط , خر , انهار , تلاشى , سكن , سلسلة , تدلى , أخمد , ضم , ولد , انهزم , شرع بهمة و نشاط , تقع عليك المسئولية , أصبح , تدنى

واژگان مرتبط: سقوط کردن، پایین امدن، تنزل کردن، چکیدن، خرد و متلاشی شدن، خراب کردن

فرم ورود

آدرس بخش انتخاب شده

رویداد ها - امتیازات

زیر مجموعه ها

سوالات متداول