اندود
licenseمعنی کلمه اندود
معنی واژه اندود
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| انگلیسی | plastering, coating, casing, overlay, incrustation, lemood | ||
| عربی | تجصيص، طبقة جص، لياسة | ||
| ترکی | kaplanmış | ||
| فرانسوی | recouvert | ||
| آلمانی | beschichtet | ||
| اسپانیایی | saburral | ||
| ایتالیایی | rivestito | ||
| مرتبط | گچ کاری، پوشش، روکش، غلاف، لوله جداری، لوله محافظ، کراوات، جای گذاشتن، جای گذاشت، پوسته، نمای مرمر | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "اندود" در زبان فارسی به صورت زیر به کار می‌رود:
اگر سوال خاصی درباره این کلمه یا کاربرد آن دارید، لطفاً بفرمایید. | ||
| واژه | اندود | ||
| معادل ابجد | 65 | ||
| تعداد حروف | 5 | ||
| تلفظ | 'andud | ||
| نقش دستوری | بن گذشته | ||
| ترکیب | (اسم) | ||
| مختصات | ( اَ ) (اِ.) | ||
| آواشناسی | 'andud | ||
| الگوی تکیه | WS | ||
| شمارگان هجا | 2 | ||
| منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
| نمایش تصویر | معنی اندود | ||
| پخش صوت | |||
- 1 کاهگل که بر بام و ديوار کشند کلمه "اندود" در زبان فارسی به صورت زیر به کار می‌رود: تعریف: "اندود" به معنای پوشاندن یا لایه‌ای بر روی سطحی قرار دادن است. این واژه بیشتر در زمینه‌های ساخت و ساز و معماری استفاده می‌شود. جنسیت: "اندود" یک اسم است و می‌توان به آن صفت‌هایی نسبت داد. صرف و نحو: نکات نگارشی: اگر سوال خاصی درباره این کلمه یا کاربرد آن دارید، لطفاً بفرمایید.
گلابه . - 2 (اسم) در ترکيب بمعني
(اندوده) آيد : زر اندود سيم اندود
گل اندود .
plastering, coating, casing, overlay, incrustation, lemood
تجصيص، طبقة جص، لياسة
kaplanmış
recouvert
beschichtet
saburral
rivestito
گچ کاری، پوشش، روکش، غلاف، لوله جداری، لوله محافظ، کراوات، جای گذاشتن، جای گذاشت، پوسته، نمای مرمر
