اولیا
licenseمعنی کلمه اولیا
معنی واژه اولیا
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | parents | ||
عربی | آباء | ||
ترکی | ebeveynler | ||
فرانسوی | parents | ||
آلمانی | eltern | ||
اسپانیایی | padres | ||
ایتالیایی | genitori | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «اولیا» در زبان فارسی به معنای «والدین» یا «قیمها» استفاده میشود و به صورت جمع کلمه «ولی» به کار میرود. در نگارش و استفاده از این کلمه، نکات زیر را در نظر داشته باشید:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه «اولیا» به شیوهای صحیح و مؤثر استفاده کنید. | ||
واژه | اولیا | ||
معادل ابجد | 48 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | 'o[w]liyā | ||
نوع | اسم | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: اَولیاء، جمعِ ولیّ] | ||
آواشناسی | 'owliyA | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی اولیا | ||
پخش صوت |
جمع ولي. - 1 خداوندان : اولياي کلمه «اولیا» در زبان فارسی به معنای «والدین» یا «قیمها» استفاده میشود و به صورت جمع کلمه «ولی» به کار میرود. در نگارش و استفاده از این کلمه، نکات زیر را در نظر داشته باشید: نقطهگذاری: در جملات، اگر «اولیا» در آخر جمله باشد، حتماً باید با نقطه (.) یا علامت پایاندهنده مناسب دیگر (مانند علامت سوال یا تعجب) اتمام یابد. قیدها و صفتها: در صورتی که «اولیا» با قیدها یا صفتها همراه باشد، این قیدها معمولاً قبل از کلمه «اولیا» قرار میگیرند. مانند "اولیای خوب" یا "اولیای محترم". توافق جمع و مؤنث/مذکر: بسته به جنسیت و تعداد، اگر در متن به اولیا اشاره شود و مشخص باشد که شامل والدین مرد و زن است، میتوان به راحتی از این واژه استفاده کرد. استفاده در متنهای رسمی: در متون رسمی یا اداری، گاهی اوقات بهتر است از واژگان دیگر مانند «والدین» استفاده شود تا کاملاً مؤکد و واضح باشد. فعلها و جملات: در جملاتی که «اولیا» به عنوان فاعل یا مفعول به کار میرود، باید توجه داشت که فاعل و مفعول با هم سازگار باشند. بهعنوان مثال: "اولیا به جمعآوری اطلاعات پرداختند." با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه «اولیا» به شیوهای صحیح و مؤثر استفاده کنید.
امور . - 2 ياران دوستان . - 3 دوستان
خدا عارفان اوليا ء الله . توضيح
ايرانيان و ترکان گاه اين کلمه را بجاي
مفرد بکار برند : اوليا عطا اولياچلبي
اوليا سميع. يا اوليا ء ي امور. خداوندان
کارها بزرگان کشور . يا اوليا ء ي حق .
دوستان خدا خدا دوستان عارفان .
parents
آباء
ebeveynler
parents
eltern
padres
genitori