ایستادن
licenseمعنی کلمه ایستادن
معنی واژه ایستادن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | قيام | ||
متضاد | جلوس، نشستن | ||
انگلیسی | stand, stop, abide, cease, halt | ||
عربی | موقف، وقوف، منصة، توقف، مقاومة، انتصاب، منضدة، موقف السيارات، قفير خلية نحل، مجموعة أشجار، منبر، كشك لبيع الصحف، تحمل، وقف، ترشح، أوقف، أبحر في إتجاه معين، اصطف، ابتعد، قاوم، ظل قائما، إتخذ موقف، تراجع، كان في موقف، أطاق، واقف، يقف | ||
ترکی | durmak | ||
فرانسوی | rester | ||
آلمانی | stand | ||
اسپانیایی | pararse | ||
ایتالیایی | in piedi | ||
مرتبط | بودن، ماندن، تحمل کردن، قرار گرفتن، ایست کردن، متوقف ساختن، توقف کردن، پر کردن، خوابیدن، مانع شدن، ایستادگی کردن، پایدارماندن، ساکن شدن، منتظر شدن، موقوف شدن، دست کشیدن، گرفتن، مکی کردن، لنگیدن، خمیدن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) در زبان فارسی، کلمه «ایستادن» به معنای توقف کردن یا عدم حرکت است. این کلمه به عنوان یک فعل در جملات مورد استفاده قرار میگیرد. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این فعل اشاره میشود:
با رعایت این نکات و قواعد، میتوانید از کلمه «ایستادن» به درستی و به شیوهای موثر در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | ایستادن | ||
معادل ابجد | 526 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
تلفظ | 'istādan | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (مصدر لازم) [پهلوی ēstātan، مقابلِ نشستن] ‹استادن، ستادن، ایستیدن› | ||
مختصات | (دَ)(مص ل .) | ||
آواشناسی | 'istAdan | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی ایستادن | ||
پخش صوت |
شکيبائي نمودن، توقف و درنگ کردن، حوصله کردن، صبر کردن در زبان فارسی، کلمه «ایستادن» به معنای توقف کردن یا عدم حرکت است. این کلمه به عنوان یک فعل در جملات مورد استفاده قرار میگیرد. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این فعل اشاره میشود: صرف فعل: فعل «ایستادن» به صورتهای مختلف صرف میشود. مانند: استفاده در جملات: این کلمه میتواند به عنوان فعل اصلی یا فعل کمکی در جملات استفاده شود: قیدهای مربوط: میتوانید از قیدهای مختلف برای توصیف نوع ایستادن استفاده کنید: صفحههای دستور زبان: در جملات ممکن است از ترکیبات مختلف همراه این فعل استفاده شود مانند: با رعایت این نکات و قواعد، میتوانید از کلمه «ایستادن» به درستی و به شیوهای موثر در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
قيام
جلوس، نشستن
stand, stop, abide, cease, halt
موقف، وقوف، منصة، توقف، مقاومة، انتصاب، منضدة، موقف السيارات، قفير خلية نحل، مجموعة أشجار، منبر، كشك لبيع الصحف، تحمل، وقف، ترشح، أوقف، أبحر في إتجاه معين، اصطف، ابتعد، قاوم، ظل قائما، إتخذ موقف، تراجع، كان في موقف، أطاق، واقف، يقف
durmak
rester
stand
pararse
in piedi
بودن، ماندن، تحمل کردن، قرار گرفتن، ایست کردن، متوقف ساختن، توقف کردن، پر کردن، خوابیدن، مانع شدن، ایستادگی کردن، پایدارماندن، ساکن شدن، منتظر شدن، موقوف شدن، دست کشیدن، گرفتن، مکی کردن، لنگیدن، خمیدن