باج
licenseمعنی کلمه باج
معنی واژه باج
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- ارتشا، باژ، رشوه 2- جزيه، خراج، ساو، عوارض، ماليات، نمار 3- گمرك 4- سخن، كلمه، واج، واژ | ||
انگلیسی | tribute,toll,imposition,tax,impost,scot | ||
عربی | فدية | ||
ترکی | fidye | ||
فرانسوی | une rançon | ||
آلمانی | lösegeld | ||
اسپانیایی | rescate | ||
ایتالیایی | riscatto | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "باج" در زبان فارسی به معنای مالیات یا عوارضی است که بهنوعی به عنوان هزینه به یک نفر یا نهادی پرداخت میشود. در زیر به برخی قوانین و نکات نگارشی مرتبط با کلمه "باج" اشاره میشود:
با رعایت این نکات، میتوان کلمه "باج" را به درستی در جملات و متنهای فارسی به کار برد. | ||
واژه | باج | ||
معادل ابجد | 6 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | bāj | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: vāĵak, vāĵ] ‹واج، واژ، باژ› | ||
مختصات | ( اِ.) | ||
آواشناسی | bAj | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی باج | ||
پخش صوت |
ماليات، عوارض، خراج کلمه "باج" در زبان فارسی به معنای مالیات یا عوارضی است که بهنوعی به عنوان هزینه به یک نفر یا نهادی پرداخت میشود. در زیر به برخی قوانین و نکات نگارشی مرتبط با کلمه "باج" اشاره میشود: نوشتار صحیح: کلمه "باج" به صورت صحیح و بدون هیچ گونه تغییر یا اضافاتی نوشته میشود. تلفظ: این کلمه به صورت [bɑːd͡ʒ] تلفظ میشود. نحوه استفاده: کلمه "باج" میتواند به صورت مستقل یا در ترکیب با سایر واژهها مورد استفاده قرار گیرد. مثلاً: فعل وابسته: این کلمه به فعل "دادن" یا "پرداختن" وابسته است، مثلاً: "او برای خرید خانه باج پرداخت." قید زمان: در جملات، میتوان قید زمان مناسب را به کار برد تا مشخص شود باج در چه زمانی پرداخت میشود. با رعایت این نکات، میتوان کلمه "باج" را به درستی در جملات و متنهای فارسی به کار برد.
1- ارتشا، باژ، رشوه
2- جزيه، خراج، ساو، عوارض، ماليات، نمار
3- گمرك
4- سخن، كلمه، واج، واژ
tribute,toll,imposition,tax,impost,scot
فدية
fidye
une rançon
lösegeld
rescate
riscatto