باور کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه باور کردن
معنی واژه باور کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- ايمانآوردن، پذيرفتن، راست پنداشتن، قبول كردن | ||
متضاد | نپذيرفتن 1- اعتقاد داشتن، ايمان داشتن، باورداشتن، عقيده داشتن | ||
انگلیسی | believe, credibility, believing | ||
عربی | صدق، اعتقد، وثق، نظر، فائدة، يعتقد | ||
مرتبط | معتقد بودن، اعتقاد داشتن، عقیده داشتن، اعتقاد کردن، گمان داشتن، اعتبار، قابل قبول بودن | ||
واژه | باور کردن | ||
معادل ابجد | 483 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی باور کردن | ||
پخش صوت |
سخن کسي را راست دانستن باطنا
تصديق قول کسي کردن .
1- ايمانآوردن، پذيرفتن، راست پنداشتن، قبول كردن
نپذيرفتن
1- اعتقاد داشتن، ايمان داشتن، باورداشتن، عقيده داشتن
believe, credibility, believing
صدق، اعتقد، وثق، نظر، فائدة، يعتقد
معتقد بودن، اعتقاد داشتن، عقیده داشتن، اعتقاد کردن، گمان داشتن، اعتبار، قابل قبول بودن